• مطالب پربیننده

    موضع مردم نسبت به انحراف و گمراهی

    نوشته شده در تاریخ : جمعه ۳ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۰

    تنها وظیفه ی انسان مسلمان در برابر افراد جامعه ف دعوت حکیمانه و مباحثه و گفتمان مسالمت آمیز و اتمام حجت بر گمراهان است

    تنها وظیفه ی انسان مسلمان در برابر افراد جامعه ف دعوت حکیمانه و مباحثه و گفتمان مسالمت آمیز و اتمام حجت بر گمراهان است تا آنگاه که گمراهان و گناهکاران دیدگاه حقیقی خود را اعلام کنند و به صلاحیت و شایستگی اسلام ، که اطاعت و تبعیت خود را از آن اعلام کرده اند ، اعتراف نمایند یا اینکه بر انحراف و گمراهی اصرار و پافشاری کنند و به صراحت اعلام کنند که اسلام فاقد صلاحیت و شایستگی است که در این حالت حکم ارتداد در حق آنان اجرا می شود . زیرا انسان مسلمان حق ندارد حکم کفر تمام افراد را به طور مطلق صادر کند بلکه برای هر شخصی باید به طور جداگانه و براساس اعمال مرتکب شده و بر حسب مقدار گمراهی موجود در اوضاع و احوال و اعمال و اقوالش ، حکم صادر کرد ، چرا که اسلام به بحث و تحقیق پیرامون آنچه که در درون دل انسان می گذرد دستور نداده است و هیچ کس این حق و صلاحیت را ندارد که دیگران را از ورود به بهشت محروم سازد یا اینکه همانگونه که در دادگاههای تفتیش عقائد در اروپا اتفاق افتاد ، بمنظور تحت فشار قرار دادن یا تبعید و محروم ساختن دیگران ، علیه آنان حکم کفر و ارتداد صادر کند . از جمله دلائلی که می توان برای  این مساله بر شمرد موارد  زیر است :

    الف - بخاری و مسلم از ابوسعید روایت کرده اند که حضرت علی چیزی زرین از یمن برای پیامبر صلی الله علیه و سلم فرستاد ، پیامبر صلی الله علیه و سلم آن را میان چهار نفر تقسیم کرد که در این اثناء، مردی خطاب به پیامبر گفت : از خدا بترس ، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : بدا به حالت ، آیا من سزاوارترین و شایسته ترین مردمان روی زمین در رعایت تقوای الهی نیستم . آن مرد سپس آنجا را ترک کرد و خالد بن ولید که شاهد ماجرا بود گفت : یا رسول الله اجازه نمی دهی تا گردن آن مرد را بزنم ؟پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : خیر ممکن است اهل نماز باشد . خالد گفت : چه بسیار نمازگزارانی هستند که بر خلاف آنچه در دلهایشان است سخن بر زبان می گویند . پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : من مامور نشده ام که دل های مردم را بشکافم یا شکمهایشان را پاره کنم . 

    در این ماجرا پیامبر صلی الله علیه و سلم حاضر نشد علیه شخصی که به حکم ایشان در مورد تقسیم آن چیز زرین اعتراض کرده بود ، حد ارتداد - قتل - جاری کند زیرا این احتمال وجود داشت که آن شخص اهل نماز باشد و اقامه نماز گواه ایمان اوست . و هنگامی که این احتمال توسط خالد که گفت : چه بسیار نمازگزارانی که نهفته های دل شان با گفته های زبانشان یکسان نیست ، مورد مخالفت قرار گرفت ، پیامبر صلی الله علیه و سلم همه را به قاعده طلایی عمل به ظواهر امور سفارش داد چرا که خداوند متعال نه تنها به ایشان صلی الله علیه و سلم دستور نداده که برای کشف حقیقت درون و منویات افراد ، دلها را بشکافد بلکه به او دستور داده است که به ظاهر امور عمل کند و باطن امور را به حساب آخرت موکول سازد زیرا تنها کسی که از رازها و درون دلها آگاه است پروردگار متعال است . 

    ب- حکم رسول خدا صلی الله علیه و سلم که در صحیح بخاری و مسلم روایت شده است . بنابر این روایت اسامه بن زید در یکی از جنگ ها مشرکی را ، بعد از اینکه او کلمه لااله الا الله را بر زبان جاری کرده در حالی که صحابی دیگری که همراه اسامه بود از کشتن او بعد از گفتن شهادت و پس از جنگیدن با مسلمانان خودداری کرده بود .هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم از ماجرا باخبر شد ، خطاب به اسامه فرمود : پس از اینکه لااله الا الله را بر زبان جاری کرد او را کشتی ؟ یا کلمه لااله الا الله چه خواهی کرد ؟اسامه می گوید : پیامبر صلی الله علیه و سلم پیوسته این جمله را تکرار می کرد بگونه ای که که آرزو کردم ای کاش در همان موقع مسلمان می شدم .یعنی اسامه آرزو کرده بود ای کاش اسلام آوردنش پس از این ماجرا که در آن مرتکب خطای فاحشی شده بود اتفاق می افتاد . 

    ج- بخاری و مسلم از ابومعبد مقداد بن اسود روایت کرده اند که وی از پیامبر صلی الله علیه و سلم سوال کرده است : ای رسول الله ، اگر با شخص کافری برخورد کنم ف و با یکدیگر بجنگیم و او یکی از دستهایم را قطع کند و سپس به درختی پناه ببرد و بگوید اسلام آوردم ،آیا حق کشتن او را دارم ؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمو د : او را نکش ، گفتم یا رسول الله او یکی از دستهایم را قطع کرده و سپس مسلمان شدنش را اعلام کرده است . پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : او را نکش اگر او را بکشی جایگاه و منزلت تو پیش از کشتنش نصیب او خواهد شد و تو از جایگاه و منزلت او پیش از اعلام اسلامش برخوردارد خواهی شد . 

    پیامبر صلی الله علیه و سلم در این ماجرا به عصمت و حرمت خون آن اعرابی که به ظاهر اسلام خود را اعلام کرده بود حکم داده و احوال درون او را به پروردگار متعال واگذار کرد . مقداد را پس از اینکه حکم پیامبر صلی الله علیه و سلم را نپذیرفت از غلو و افراط بر حذر داشت و اگر آن اعرابی را می کشت جایگاه و منزلت او پیش از اعلام اسلامش نصیب وی می شد . 

    سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم که در آن فرمود : و تو در جایگاه و منزلت او پیش از اعلام اسلامش قرار خواهی گرفت )) بر وجوب عمل به ظاهر دلالت دارد ، حتی اگر شبهه ای وجود داشته باشد که بر کفر دلالت کند . پیامبر صلی الله علیه و سلم در سخن خود نفرمود : تو در منزلت و جایگاه او پیش از اسلام آوردن قرار خواهی گرفت بلکه فرمود :(( پیش از آنکه او جمله ی اسلام آوردم را بگوید )) که این سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم بیانگر این حقیقت است که صرف گفتن ، اسلام آوردم را باید پذیرفت و به مفاد آن عمل کرد .

    همچنین این عبارت پیامبر صلی الله علیه و سلم که فرمود : (( تو در منزلت او خواهی بود )) بر کافر شدن مقداد در صورت جنگیدن با آن شخص اعرابی پس از گفتن شهادت ، دلالت ندارد زیرا مقصود از منزلت در این اینجا ، منزلت کفر نیست بلکه ، نتیجه مترتب بر حکم کفر که همان عدم معصیت خون است ، مراد است . بنابراین اگر مقداد شخص ناطق به شهادتین را می کشت خونش مباح می گشت و بدین ترتیب او از جایگاه اعرابی پیش از اعلام اسلام که همان عدم حرمت خون است برخوردار می گردید با اینکه سبب عدم حرمت خون در این مساله متفاوت است . سبب عدم عصمت خون مقداد، قتل می شد حال آنکه در مورد شخص اعرابی سبب عدم حرمت خونش پیش از اعلام اسلام ، شرک بود . علاوه بر این ممکن است گفته شود که مراد پیامبر صلی الله علیه و سلم این است که تو ای مقداد از لحاظ منزلت در منزلت او در حالت کفر و پیش از اسلام آوردن قرار خواهی گرفت چرا که مقداد به قتل کسی اقدام می کرد که شهادتین را بر زبان جاری کرده بود و هر کس شخص دیگری را علی رغم مسلمان بودنش به کفر متهم کند در منزلت کافر قرار می گیرد و لعنت و نفرین به خود اتهام کننده بر می گردد این اتهام در آخرت گناه است اما بر مجازات دنیوی دلالت ندارد .  

    د- امام مسلم با سند صحیح از ابوذر روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است : هر کس ، دیگری را با عنوان کفر فرا بخواند یا بگوید ای دشمن خدا ، این عمل - نسبت دادن کفر به دیگران - به خود شخص بر می گردد و در آخرت مو رد مجازات قرار خواهد گرفت . 

    علاوه بر آن ، بخاری با سند صحیح روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرموده است : بی گمان هر کس ، دیگری را به فسق یا کفر متهم کند آن تهمت به خودش بر می گردد  مادامی که شخص متهم دارای آن صفت کفر یا فسق نباشد ... 

    منبع : نقد و بررسی اندیشه تکفیر ، تالیف  سالم بهنساوی ، با ترجمه سالم افسری ، ص 170-173.