• مطالب پربیننده

    تعصب بر جماعت و گروه

    نوشته شده در تاریخ : سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۰۵

    از نشانه های زیاده روی در دین این است که یک شخصی یا گروهی ادعا کند که توان ریشه کن ساختن مسائل اختلافی را در اختیار دارد به گونه ای که مخالف رای و نظر او در زمره مرتدان یا افراد سست عقیده بشمار می آید .

    اندرز صریح

    برخی از فعالان در زمینه ی دعوت اسلامی به بیماریهای جامعه شان گرفتار شده اند به گونه ای که هر کدام از آنها به جماعتی که بدان منتسب است تعصب نشان می دهد و در جهت حمایت و طرفداری از افکار و ایده های جماعت خود هر گونه گمراهی و انحراف را به دیگر جماعت ها نسبت می دهد و دعوتگران دیگر را مورد نقد و ریشخند قرار می دهد حتی اگر در جهت تحقق آرزوی خود مرتکب گناه غیبت و سخن چینی شود حال آن که شایسته این است که در موارد محل اتقاف با یکدیگر همکاری کنند و در مسائل مورد اختلاف یکدیگر را معذور بدارند ، زیرا خداوند متعال می فرماید : (( و در میان خود اختلاف و کشمکش مکنید که درمانده و ناتوان می شوید و شکوه و هیبت شما از میان می رود .( انفال 46 )

    از نشانه های زیاده روی در دین این است که یک شخصی یا گروهی ادعا کند که توان ریشه کن ساختن مسائل اختلافی را در اختیار دارد به گونه ای که مخالف رای و نظر او در زمره مرتدان یا افراد سست عقیده بشمار می آید .

    از نشانه های نادانی است که مجاهد در راه خداوند را به خاطر این که خود را مشغول علوم و مسائل سنت نکرده است مورد تمسخر و ریشخند قرار دهیم یا برعکس شخصی که تمام وقت خود را به سنت مشغول ساخته است به خاطر این که در راه خداوند جهاد نکرده است مورد تمسخر قرار بگیرد . زیرا هر کسی در مسیر آن چه که برای آن آفریده شده است رهنمون می گردد و انسان های مجاهد و عالمان به سنت مکمل یکدیگرند و بنابراین سرزنش و عیب جویی کردن یکدیگر هر گز شایسته آن ها نیست و به همین دلیل است که پیامبر صلی الله علیه و سلم برای شخص مجتهدی که اجتهادش درست باشد دو اجر و ثواب و برای شخصی که اجتهادش به خطا رفته است یک اجر قرار داده است . دیگر آن که همه باید بدانیم که عدم انکار و سرزنش در مسائل اختلافی مورد اتفاق تمام فقهای امت است و شخص عالم حق ندارد دیگران را به پذیرش رایش او را وادار کند . ( الاحکام السلطانیه ، ماورای ، ص 231 ، احیاء علوم الدین ، غزالی ، 2 / 290 .

    باری دیگر موضع خوارج نسبت به مسلمانان را به این برادران یادآوری می کنم . آن هنگام که خوارج خون که خوارج خون مسلمانان را به اتهام ارتداد مباح اعلام کردند به گونه ای که برخی از علماء برای نجات یافتن از شمشیرهای خوارج مجبور شدند خود را یهودی و از اهل کتاب معرفی نمایند تا بدین ترتیب از کشته شدن در امان بمانند . زمانی که ابوحنیفه - خدا او را رحمت کند - در مسجد نشسته بود و عده ای از خوارج شمشیر به دست وارد مسجد شدند و گفتند : ای ابوحنیفه دو سوال از شما خواهیم پرسید که اگر جواب دادی نجات می یابی و اگر جواب ندادی کشته می شوی .( مناقب ابوحنیفه ، مکی ، ص 145 ، مناهج الاجتهاد ، دکتر مدکور ، ص 589.

    ابوحنیفه گفت : شمشیرهایتان را غلاف کنید که دیدن آنها قلبم را آشفته می سازد . خوارج گفتند : چگونه شمیشرهایمان را غلاف کنیم در حالی که کسب ثواب جزیل را در مورد فرو کردن آن ها در گردن شما می پنداریم .

    ابوحنیفه گفت : پس سوال کنید .

    خوارج گفتند : دو جنازه در کنار درب مسجد گذاشته اند . یکی از این جنازه ها متعلق به شخصی که شراب می نوشید و در حالت مستی در گذشته است اما جنازه ی دوم زنی است که از طریق زنا باردار شده است و پیش از توبه کردن و در اثنای زایمان فوت کرده است ، حال آیا آن دو مومن می باشند یا کافرند ؟

    ابوحنیفه گفت : آن دو جنازه جزو کدام طایقه اند ، آیا یهود می باشند ؟ خوارج گفتند : خیر ، ابوحنیفه گفت : آیا مسیحی هستند ؟ گفتند : خیر ، ابوحنیفه گفت : زرتشتی اند ؟ گفتند : خیر ، ابوحنیفه گفت : پس از کدام ملت می باشند ؟

    خوارج گفتند : آنها جزو مسلمانان هستند . ابوحنیفه گفت : خودتان به سوالتان جواب دادید . خوارج گفتند : آیا آنها بهشتی اند یا جهنمی ؟

    ابوحنیفه گفت : نظر من در مورد آن دو همان است که حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد کسانی که از آن دو بدتر بوده اند گفته است : (( پس هر که از من پیروی کند او از من است و هر کس از من نافرمانی کند تو که بخشاینده مهربانی . ( ابراهیم 36.

    و در مورد آن به قول حضرت عیسی علیه السلام معتقدم آنجا که گفت :

    اگر آنان را مجازات کنی بندگان تو هستند و اگر ایشان گذشت کنی تو چیره و توانا حکیم هستی مائده 118.

    خوارج پس از شنیدن پاسخ ابوحنیفه با حالتی سرافکنده مسجد را ترک کردند .

    اخیرا یکی از مبلغان دینی گفته است که عدم انکار در مسائل اختلافی به معنای اتفاق بر کتمان حق است و این دعوت - عدم انکار در خلافیات - از دعوت بی دینان خطرناکتر است زیرا در کتاب های فقهی دلائل مسائل اختلافی بررسی و ثابت شده است به گونه ای که ثبوت آن دلائل به نفی قاعده ی عدم انکار می انجامد . اما آن مبلغ گرامی این نکته را فراموش کرده است که مقصود از عدم انکار این است که مخالف فکری را در زمره ی مرتکبان امر زشتی که از بین بردن آن با دست و زبان و سرانجام در حالت عجز و ناتوانی انکار قلبی آن واجب است بشمار نیاوردیم و دیگر آنکه عدم انکار در مسائل خلاف به معنای کتمان حق نیست زیرا هر کدام از افراد ، حق تبیین و توضیح دلیل خود را بر اساس قرآن و سنت دارد ولی چیزی که باید همه بدان اعتراف کنیم این است که آن پیامبری که تفسیرش وحی بشمار می آید و مخالفت با وی جایز نمی باشد در میان وجود ندارد .

    منبع : نقد و بررسی اندیشه تکفیر ، تالیف سالم بهنساوی ، با ترجمه سالم افسری ، ص 357 - 359 .