• مطالب پربیننده

    پاسخ به سوالات موضوع : حکم پیروی کردن از مذاهب اسلامی

    نوشته شده در تاریخ : پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۸

    اگر کسی فاقد اوصاف مذکور باشد و توانایی واهلیت لازم را دارا نباشد بر او واجب است که از یکی از مذاهب اسلامی تقلید کند

    سوال 

    آیا واجب است که هر مسلمانی پیرو مذهبی از مذاهب اسلامی باشد ؟ یا این که خود می تواند احکام را از قرآن و سنت اخذ نماید و مذاهب را به کنار نهد ؟ 

    جواب 

    اگر کسی توانانی استنباط احکام و فهم مصادیق و مدلول های آیات و احادیث را داشته باشد و بتواند خاص و عام ، عام مخصص ، ناسخ و منسوخ ، مجمل و مبین ، محکم و متشابه را بشناسد و بتواند بین نصوصی که ظاهرا با هم تعارض دارند ( با قواعد علم اصول فقه ) توافق حاصل نماید ، جایز است که بدون اتکا به آراء مذاهب و سایر مجتهدین ، احکام خود را از قرآن و سنت استخراج نماید و استنباط احکام وقتی ممکن می گردد که شخص صفات زیر را دارا باشد : 

    1- دانستن ( کامل ) صرف و نحو عربی ، چون این دو اساس فهم الفاظند .

    2- دانستن آراء و نظرات مفسرین در مورد آیات و احادیث 

    3- دانستن قواعد علم اصول فقه 

    4- شناخت آیات احکام و احادیث مربوط به آن 

    5-داشتن تقوا و امانت داری و خوف از خداوند . 

    در غیر این صورت ستم گرانه است کسی که قادر نیست به درستی آیات را تلاوت نماید و یا احادیث را بدون غلط نحوی بخواند متعرض مجتهدان و مذاهب اسلامی شود آن مجتهدینی که در زمانی می زیستند که زبان عربی فطری آنان بوده و نزدیک به عصر و دوره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم بسر می برده اند . 

    و اگر کسی فاقد اوصاف مذکور باشد و توانایی واهلیت لازم را دارا نباشد بر او واجب است که از یکی از مذاهب اسلامی تقلید کند . برخی به اشتباه آیه ی (( اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله ( توبه 31) آنان ( یهودیان و مسیحیان ) غیر از الله ، عالمان دینی و پارسیان خود را - در وضع قوانین و بیان حلال و حرام - به خدایی گرفتند ) را نیز بر فقهای اسلام حمل نموده اند که البته قیاسی مع الفارق است . زیرا پیشوایان یهود و روحانیون مسیحی احکامی را برای مردم وضع می نمودند که مطابق و موافق با نصوص تورات و انجیل نبود و مردم نیز با وجود اینکه می دانستند این احکام مخالف باحکم خداست از آنان پیروی می کردند گویی که پیشوایان خود را به مثابه ی خداوند واضع شرع می دانستند . 

    اما امامان مذاهب اسلامی احکام شرعی را بنا به امیال خود وضع ننموده اند ، بلکه آنان مفاهیم آیات و احادیث و معانی آنها را تبیین کرده و توضیح داده اند . به این گونه که مباحث و موضوعات جدید را با آیات و احادیث مطابقت داده و هر امر جزئی را تحت قاعده ای کلی از قواعد اسلام قرار داده اند . و مسلما کسی که از نظر علم و آگاهی در حد ایشان نباشد قادر به انجام این کار نخواهد بود . 

    مثل مذهب و مقلد همانند دو شخص است که یکی بینایی خوبی دارد و هلال شب اول را می بیند و دیگری بینایی اش ضعیف است و توانایی دیدن آن را ندارد اولی هلال را می بیند و مکان آن را به دومی نشان می دهد و به این ترتبیب او نیز به کمک اولی به همان شناخت می رسد . 

    مذهب توانانیی و اهلیت تشخیص بین ظاهر و موول ، ناسخ و منسوخ را به دست می دهد ، و مجتهد در پرتو ضوابط زبان ( و مذهب ) نصوص را می فهمد و حکم خداوند را استنباط و استخراج می کند ، و آن را شفاها یا کتبا به کسی که توانایی این کار را ندارد ابلاغ می نماید . بنابراین مجتهدین ، احکامی را که مخالف با دین است وضع ننموده و  مردم را هم به پیروی از خود وادار نکرده اند تا ایشان نیز پروردگارانی غیر از خداوند باشند ، بلکه فقط در چارچوب آن چه شارع وضع نموده است بخث و تحقیق نموده اند . 

    منبع : بدعت به معنی دقیق اسلامی آن تالیف دکتر عبدالملک عبدالرحمن السعدی ، با ترجمه مریوانی ، ص 54-57