• مطالب پربیننده

    حکم استفاده کردن از طلسم چیست ؟

    نوشته شده در تاریخ : دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۵۶

    آویزان کردن طلسم و جادو و یا هر چیز دیگری از قبیل آنها با اعتقاد به اینکه از بلا جلوگیری می نماید ، موجب خوشبختی می شود و یا دردی را از کسی دوا می نماید مانند سحر حرام است

    آویزان کردن طلسم و جادو و یا هر چیز دیگری از قبیل آنها با اعتقاد به اینکه از بلا جلوگیری می نماید ، موجب خوشبختی می شود و یا دردی را از کسی دوا می نماید مانند سحر حرام است . در قرن بیستم هنوز هستند کسانی که نعل اسب را به منظور بلا بر سر در منزل خود آویزان می نمایند ، سر گاو را در مزرعه خود نصب می کنند و یا مهره هایی آبی رنگ به منظور دفع چشم بد به گردن بچه ها و اموال مورد علاقه ی خود آویزان می نمایند . هنوز هم در اکثر ممالک دنیا هستند کسانی که با استفاده از ناآگاهی های مردم چیزهایی می نویسند و جدول هایی می کشند و خطوط مستقیم و منحنی می کشند و طلسم هایی در آنها رسم و منقوش می کنند و افسونهای گوناگونی به روی آن می خوانند و می پندارند کسی که این طلسم را به خود آویزان نماید و یا همراه داشته باشد از شر جن ، شیاطین ، چشم بد و غیره مصون خواهد ماند . 

    می دانیم برای جلوگیری و علاج هر درد و بلا و مشکلی راه حل های اساسی وجود دارد که اسلام آنها را تایید نموده است و کسانی که این راه حل های روشن و منطقی را نادیده می گیرند و به طلسم و افسون و حقه بازیها متوسل می شوند مورد توبیخ و سرزنش اسلام می باشند . پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند : مداوا کنید ، چه ، آنکه مرض را آفرید ، داروی آن را نیز خلق کرد. 

    و باز می فرماید : مادام که در هریک از دواهای شما فایده ای وجود داشته باشد ، حتما در این سه چیز نیز موجود است : خوردن عسل ، نشتر زدن و حجامت انجام دادن ، داغ کردن و سوزاندن محل درد . 

    با توجه به حقیقت و روح مطلب این سه نوع مداوا شامل مداواهایی می گردد که در عصر ما از طریق خوردن دوا ، عملیات جراحی و یا به وسیله ی سوزاندن که برق زدن نیز جزو آن است انجام می شود . 

    اما آویزان کردن نعل اسب و مهره های آبی رنگ ، طلسم و خواندن افسون ، معالجه نیست بلکه جهل و گمراهی و عدم آشنایی با سنت و نظام الهی است و با توحید و یکتاپرستی مخالف می باشد . 

    از عقبة پسر عامر روایت شده که یک جماعت ده نفری نزد پیغمبر صلی الله علیه و سلم آمدند ، پیغمبر صلی الله علیه و سلم با نه نفر از ایشان بیعت نمود و از بیعت با یکی از آنان خودداری کرد گفتند : چرا با او بیعت نمی کنید ؟ فرمود : نوشته ی طلسمی به بازو دارد آن مرد طلسم را از بازوی خود در آورد ، آنگاه پیامبر صلی الله علیه و سلم با او بیعت کرد و فرمود : کسی که طلسم ببندد شریک برای خدا قائل شده است . 

    از عمران بن حصین رضی الله عنه روایت شده که پیامبر صلی الله علیه و سلم بر بازوی یک نفر حلقه ای دید . راوی می گوید : فکر می کنم که عمران گفت : آن حلقه از طلا یا مس بود ، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : وای بر شما این چیست ؟ آن مرد جواب داد : بخاطر جلوگیری از شر چیزهای موذی و کسل کننده ف این حلقه را بسته ام ، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : این حلقه جز اینکه تو را بیشتر کسل کند ، هیچ فائده ی دیگری ندارد ، آن را دور بینداز ، و اگر بمیری و این حلقه بر بازوی تو باشد هر گز رستگار نخواهی شد . 

    این تعلیمات در روحیه ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و سلم به حد کافی موثر واقع شده بود تا جایی که روح پاک آنها بلندتر از آن گردیده بود که این نوع خرافات را قبول و یا تایید نمایند . .

    از ابن مسعود رضی الله عنه روایت شده است که بر زنش وارد شد و دید که چیز گره خورده ای را بر گردن دارد ، فورا آن را کشید و پاره کرد و گفت : خانواده ی عبدالله نیازی ندارند که برای خدا شریکی قائل شوند که خداوند هیچ دلیلی بر حقانیت آن قرار نداده است عبدالله رضی الله عنه سپس گفت : از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمود : همانا تعویذ بستن و طلسم کردن شرک است . 

    منبع : عقائد اهل سنت ،  تالیف دکتر مجد مکی ، با ترجمه فیض محمد بلوچ ،ج 1 ، ص506-508 .