• مطالب پربیننده

    مساله تبریک به کفار اهل ذمه ( بر اساس مذهب امام شافعی رحمه الله تعالی )

    نوشته شده در تاریخ : دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۰۹

    هر ساله در چنین وقتی در تایید و رد تبریک به کفار اهل ذمه مسائلی انتشار می یابد ، و اگر این امر بر اساس موضوع مختلف فیه ابراز گردد ، هیچ ایرادی ندارد اما می بینیم گروهی حکم آن را حرام قطعی دانسته که در حرمت آن هیچ اختلافی نیست در حالی حقیقت امر آن است که مساله همچنان خلافی است

    هر ساله در چنین وقتی در تایید و رد تبریک به کفار اهل ذمه مسائلی انتشار می یابد ، و اگر این امر بر اساس موضوع مختلف فیه ابراز گردد ، هیچ ایرادی ندارد اما می بینیم گروهی حکم آن را حرام قطعی دانسته که در حرمت آن هیچ اختلافی نیست در حالی حقیقت امر آن است که مساله همچنان خلافی است و این  نوشتار در جهت اثبات موضوع نیست بلکه برای بیان رویکرد مذهب امام شافعی در این زمینه می باشد .

    اولا : در مذهب امام شافعی اولین کسی که بدان تصریح کرد کیست؟

    بنده ی بی بضاعت نزد گذشتگان مذهب تصریحی در این زمینه نیافتم .. و به گمان بنده اولین کسی که در این زمینه بدان تصریح کرد امام شیخ الاسلام سراج الدین بلقینی باشد که وقتی از ایشان پرسیده شد : اگر مسلمانی به یکی از اهل ذمه بگوید : عیدت مبارک ، حکم چیست ؟ در جواب گفت : (( اگر مسلمان این جمله را به کافر ذمی به قصد تعظیم دین و عیدشان بگوید در حقیقت باعث کفر او می شود اما اگر هدفش آن نباشد و تنها این جمله بر زبانش بدون قصد تعظیم جاری شده باشد باعث کفرش نمی شود چرا که اراده ی بزرگداشت دین آن را نداشته است ))

    آنچه در این فتوا مشهود است ، دو امر ذیل است : 

     1-    کسی که بدون قصد آن را بگوید ، با حکم شرعی بر او حکم ننموده است .

    2-    این فتوا در مورد تبریکی خاص است که  با لفظی مخصوص بیان می شود و مشرف به مطلق تبریک نمی باشد .. مسلما الفاظی دیگر که در آن هیچگونه تبریکی وجود ندارد نمی تواند زیر حکم این فتوا وارد شود !

    از معاصرین بلقینی ، امام دمیری در النجم الوهاج نیز به این موضوع تصریح کرده است وبعد از ایشان امام خطیب شربینی در مغنی المحتاج هم نظرش در مورد تبریک با لفظ مذکوره نیز اینچنین است .

    اما تصریحی از جانب امام ابن حجر و امام رملی در این زمینه نیافتم اگرچه برخی ها گمان برده اند آنها هم در این مورد تصریح کرده اند . و بسیاری از حاشیه نویسان مانند ابن قاسم و شبراملسی و قلیوبی و عمیرة و بیجوری و شطا و سقاف و غیره هم چنین مساله ای را بیان ننموده اند و افرادی که آن را ذکر کرده اند مانند شروانی تنها مساله را نقل کرده و تفصیل و تعلیقی را در آن مورد ابراز نداشته است .

    ثانیا : مناقشه ی نصی که ائمه آن را ذکر کرده اند و افرادی که قائلند  بر اساس مذهب امام شافعی حکم تبریک ، حرام قطعی است و استدلالشان  به این نص است :

    عبارت امام دمیری و خطیب شربینی که حاشیه نویسان از آنها نقل کرده اند این است  : (( هر کسی که با کفار در اعیادشان موافقت کرده و به ذمی بگوید : ای حاج و عیدشان را به آنها تبریک بگوید ، تعزیر می شود )).

    وجه استدلال آنها : 1- ابن حجر و رملی و شیخ الاسلام به این مساله تصریح نکرده و لذا گفتار به خطیب بر می گردد ، همانگونه که کردی گفته است .

    2 – تعزیر در مورد معصیت هایی است که حد ندارد .. لذا ثابت می شود که تبریک گفتن معصیت است .

    این استدلال ها موجه است اما ایراداتی هم بر آن وارد می شود :

    1 – درست است افراد مذکوره بدان تصریح نکرده اند اما تصریحاتی در زمینه های مشابه آن از آنها منقول است ، در فتاوای فقهی ابن حجر آمده است : و به خاطر مهم بودن مساله ، سوال را به طور کامل ذکر می کنم :

    از ایشان پرسیده شد آیا بازی کردن با آنچه که کفار در عیدشان با آن بازی می کنند ، درست است ؟ یا اینکه اگر شخص شترانی که برای بازی کفار آماده شده است را نکشد و موزهایی که با شکر پخت شده است را خورده و مانند کفار لباس های رنگارنگ و به رنگ زرد را بر کودکانش بپوشاند و به کفاری که روابطی مانند رابطه ی  کارگری و کارفرمایی بین آنها وجود دارد در مناسبت هایی مانند نوروز و غیره عیدی دهد درست مانند کفاری که این اعمال را در ایامی خاص انجام می دهند  اما در آن ایام بت نمی پرستند و لذا گروهی از مسلمانان که رفتار آن کفار را مشاهده می کنند ، به مانند آنها عمل نمایند ، آیا با این کار شخص کافر یا گنهکار می شود در صورتی که رفتارش بدون اعتقاد به تعظیم عیدشان و بدون اقتدا کردن به آنها باشد ؟

    پس ایشان جواب داد : اگر این اعمالشان با هدف تشبه به کفار در راستای شعائر کفر آمیز دینی آنها باشد قطعا باعث کفر شخص می گردد اما اگر بدون تاسی به شعائر کفر آمیز آنها و تنها با هدف تشبه به عید آنها باشد باعث کفر شخص نشده اما مطمئنا گنهکار می شود و اگر هدفش از انجام آن اعمال هیچگونه تشبهی نباشد ، بر او گناهی نیست ))

    یکی از امامان متاخر شافعیه امام حبیب بن عمر بن یحی ، در این زمینه مفصل و با تعلیل مطالبی را ابراز می دارد که در راستای همان معنایی است که از ابن حجر ذکر کردیم  ، می گوید :

    مساله تبریک به کفار اهل ذمه به سه قسم تقسیم می شود : 

    نوع اول : اینکه عید کفار را تبریک گفته و آنها را برکفرشان تایید نماید ، این حرام بوده و ارتداد به حساب می آید چرا که رضایت به کفر ، کفر است (( و خداوند برای بندگانش کفر را نمی پسندد ))

    نوع دوم : اینکه عید را به آنها تبریک گوید اما بر کفرشان ، آنها را تایید و تصدیق ننماید اما تبریکش بر حسب عادت اهل سرزمین و منطقه اش باشد ، در این زمینه دو مقام داریم : مقام ورع و پرهیزگاری و مقام جواز ، بر اساس مقام ورع و تقوا این است که چنین کاری انجام نگیرد و مقام جواز این است که جائز بوده مشروط بر اینکه آنها را بر کفرشان تصدیق و تایید ننماید .

    نوع سوم : اینکه شخص مجبور باشد تبریک بگوید بگونه ای که اگر اینکار را انجام ندهد متضرر گردد ، به این صورت که مثلا نزد یکی از کفار کارگر بوده و اگر در روز عیدشان به او تبریک نگوید مورد آزار و اذیت قرار گرفته و یا از کار اخراج گردد ، که در این صورت در هنگام ضرورت اشکالی ندارد که قول قائلین به جواز را گرفته و بر اساس آن عمل نماید اگرچه ترک آن احسن و بهتر است .

    بنابراین آنچه که مشهود است – خداوند داناتر است – از نص گذشته نمی توان اطلاق تحریم را فهمید و در حقیقت می توان تفصیلات و توضیحات سید ابن یحی را که بعد از صاحبان نص اولیه بوده است را پذیرفت و بعید است که ایشان در این زمینه اطلاعی نداشته باشند .

    و هر کس که تفصیلات فوق را نپذیرد حداقل بایستی اقرار داشته باشد که این مساله در مذهب امام شافعی ، مساله ای خلافی است .

    سید علوی بن احمد سقاف در الفوائد المکیة به نقل از الکردی می گوید : می گویم : آنچه را که بایستی بدان اعتماد کرد این است که این ائمه که شروح و حواشی فراوانی دارند همگی در مذهب امام بوده که یاریگر علمی یکدیگر بوده اند و جائز است به فتوا و قضاوت هر کدام از آنها عمل شود حتی اگر قولشان مخالف با قول دیگری باشد .

    و خداوند متعال داناتر است 

    ادعای اجماع در این زمینه چگونه است ؟

    ابن قیم رحمه الله ادعا نموده است که بر حرمت تبریک به کافر ذمی در مناسبت عید دینی آنها ، اجماع وجود دارد ..

    اما با توجه به مقولات مطرح شده در این نوشتار ، این قول نمی تواند قطعی باشد ..

    و هیچکدام از متقدمین را ندیده ام که در این زمینه اظهار نظری کند ... پس چگونه می توان ادعای اجماع کرد ؟

    ابن قدامه در روضة الناظر در مورد ادعای اجماع در مورد صحت نماز در زمین غصبی می گوید :

    کسی که گمان کرده در این مساله اجماع وجود دارد ، اشتباه کرده است ، چرا که آن جهل به حقیقت اجماع است ، چون اجماع از جانب علمای عصر بوده و عدم نقل از آنها ، اتفاق و اجماع محسوب نمی شود ، و اگر منقول باشد که اجماع سکوتی بوده این امر نیاز است که نقل شود بین آنها نفی وجوب قضای نماز در زمین غصبی مشهور بوده اما آنها این امر را انکار نکرده اند )) انتهی

    متن عربی از کانال اهل السنة و الجماعة 

    ترجمه به فارسی : کانال اهل السنة و الجماعة الشافعیه