• مطالب پربیننده

    آیا انقلاب کردن ، از مصادیق امر به جهاد است .

    نوشته شده در تاریخ : جمعه ۵ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۶:۴۸

    جهادی که خداوند آن را تشریع کرده و بابی از بزرگترین و مهم ترین باب های فقه اسلامی قرار داده است ، چیزی بیشتر از آن چه که دولت های دموکراتیک و مسالمت جوی امروزی آن را به منظور حمایت از صلح و پاسداری از امنیت مشروع می دانند ، نیست

    سوال

    با توجه به اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم اصحابش را به عبادتی عظیم تر از جهاد فرا نخوانده است و حتی اعلام کرده که جهاد رکن و اساس ماندگار تا روز قیامت است و هر کس بمیرد و نجنگد و خودش را درگیر جنگ نکند بر شیوه ای از نفاق می میمرد ، با توجه به این مقوله آیا می توان گفت : انقلاب بر علیه حاکمان نااهل و تمرد از آنها نشانه و نمود و از مصادیق جهاد می باشد ؟

    جواب 

    جهادی که خداوند آن را تشریع کرده و بابی از بزرگترین و مهم ترین باب های فقه اسلامی قرار داده است ، چیزی بیشتر از آن چه که دولت های دموکراتیک و مسالمت جوی امروزی آن را به منظور حمایت از صلح و پاسداری از امنیت مشروع می دانند ، نیست . و این چیزی ضروری است که به اتفاق همه ی فلاسفه ی قانون و جامعه شناسان مادامی که ظلم و جور بر روی زمین هنوز از بین نرفته و چنگ و دندان طمعکاران ظلم و حریصان کینه و دشمنی پیوسته آشکار و بارز است امری گریز ناپذیر است . ابن رشد در مقدمات خود بر مدونه ی امام مالک رحمه الله تعالی می گوید : وقتی که دشمن رانده شد و مسلمانان در حمایت و امنیت قرار گرفتند و مرزهای آنان مسدود گشت ، فرض جهاد از مسلمانان ساقط می شود . ( مقدمات ابن رشد ، 263 ) شربینی در مغنی المحتاج می گوید : واجب کفایی زمانی حاصل می شود که امام ، مرزها را با مبارزین برابر کفار پر سازد و قلعه ها و خندق ها را محکم گرداند و امیران و فرمانروایانی بر گمارد و منصوب کند . ( مغنی المحتاج ف 4 / 210 ) 

    مشروعیت جهاد از نوع شریعت مقاصد و غایات نیست ، بلکه ابزاری است که در شرائطی معین و گریز ناپذیر ، برای رسیدن به اهداف بلند انسانی که از آنها بی نیاز نیستیم ، چاره ای از آن وجود ندارد . 

    عز بن عبدالسلام می گوید : با جهاد از آن حیث که فساد آور است نمی توان به خدا تقرب جست ، بلکه از این جهت که وسیله ای برای اسقاط مفاسد و جلب مصالح است ، با آن می توان به خدا تقرب جست .( قواعد الاحکام فی مصالح الانام 1 / 112 ) 

    چنان که جمهور فقها می گویند : این بدان معناست که اصل ، صلح و جلوگیری از خونریزی است و جنگ فقط زمانی مشروع است که تنها وسیله برای حمایت از صلح و رفع آشوب و حفظ جان مردم باشد ، چه در این هنگام چاره ای جز به کارگیری قاعده ی فقهی نیست که می گوید : (( ضرر سبک تر و کم تر به منظور پیشگیری از وقوع ضرر بزرگ تر تحمل می شود )) . 

    بنابر مقتضای این قاعده ، بیشتر فقیهان اقرار دارند که انگیزه ی جنگ که در تعریف جهاد وارد می شود ، فقط دفع جنگ و جدال و حمایت از راه آشنا ساختن مردم با اسلام است ، به طوری که مسلمانان بتوانند به بهترین و کامل ترین وجه در جای جای دنیا به انجام آن اقدام کنند و انگیزه ی جهاد در اسلام محض صفت کفر که غیر مسلمانان به آن ملبس شده اند ، نیست 

    از بارزترین دلائل این ادعا این است که پیامبر صلی الله علیه و سلم پیوسته در جنگ هایش از کشتن اجیران ، بردگان ، زنان ، پیران ، و راهبانی که در غارها یامعابدشان از دنیا بریده بودند نهی می کرد ، خلفای راشدین هم بعد از او بر این روش رفتند ، پس اگر عامل و باعث جنگ کفر بود ، در سبب قتل ، اینان هم با دیگران مساوی بودند . ( رک : بدایة المجتهد 1 / 372 ) .

    بنابراین چنان که برخی گمان می کنند ، جهاد مظهر انقلابی بودن اسلام نیست ، بلکه صرفا ریسمان نجاتی است که هر امتی و هر ملتی در هر زمان و مکان به آن چنگ می زنند تا از صلح و مصلحت خود پاسداری کنند و بتوانند نقش انسانی سازنده ی خود را درعرصه ی انسانیت به شکل احسن ایفا کنند . 

    به نقل از : اسلام پایگاه جوامع بشری چرا ؟ .. چگونه ..؟ تالیف : دکتر محمد سعید رمضان البوطی ، با ترجمه ی دکتر فرزاد پارسا و دکتر عبدالاحد غیبی . ص 217 - 220 .