• مطالب پربیننده

    تکفیر یک حکم شرعی است نه شمیشری برای افترا و تهمت و رسواگری

    نوشته شده در تاریخ : سه شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۰۰

    در دوران اخیر این عصر طوفانی گروهی از مردم را شاهد هستیم که شمشیر تکفیر را از جلو بسته و همه ی کسانی را که بر مسلک و مذهب آنها نیستند را کافر می دانند و این بلای جانکاه بگونه ای انتشار یافته است که حتی گروههایی موسوم به جماعت هجرت و ..رخ نموده اند .

    نعمت اسلام یکی  از بزرگترین نعمت های الهی و از عطایای خدای رحمان است ، لذا بر ما مسلمانان واجب است که به نسبت خود و دیگران پاسداشت این نعمت باشیم ، پاسداشت این نعمت در حق خودمان به این صورت است که الله متعال را هر صبحگاه و شامگاه به خاطر نعمت اسلام شاکر باشیم و در تعاملمان با دیگر انسانها علیرغم اختلاف طبقاتشان ، الگوی نیکی را از خود به نمایش بگذاریم ، و مردم را با حکمت و موعظه ی حسنه به سوی تمسک به این دین فرا خوانیم .

    اما مراعات این نعمت به نسبت دیگران بر این اساس صورت می گیرد که : اهل قبله را احترام گذاشته و حرمت های آنها را در حال حیات و ممات نگه داریم و از خداوند بخواهیم که آنها را بر اسلام پایدار نگه دارد ، با آنها تعاون و همکاری داشته و امورات تجربی خود را با آنها در میان بگذاریم. و یکی از مهمترین حقوق واجب برما به نسبت اهل قبله این است که در تکفیر آنها جز با دلائل کاملا آشکار و قطعی  عجله نکنیم و در این زمینه آنها را مورد امتحان قرار ندهیم خصوصا علما و ائمه ی دین را . بلکه احترام آنها را بجای آورده و قدرشان را بدانیم . و اشتباهاتشان را در خفا تذکر دهیم .

    برادران گرامی

    در دوران اخیر این عصر طوفانی گروهی از مردم را شاهد هستیم که شمشیر تکفیر را از جلو بسته و همه ی کسانی را که بر مسلک و مذهب آنها نیستند را کافر می دانند و این بلای جانکاه بگونه ای انتشار یافته است که حتی گروههایی موسوم به جماعت هجرت و ..رخ نموده اند  .

    لذا بر ما واجب است که به خود آمده و در این موضوع حقیقت را آشکار سازیم تا از این طریق شکرگزار نعمت اسلام بوده و خلوصمان را به درگاه احدیت ثابت کرده و در راستای دعوت با نبی اکرم صلی الله علیه و سلم همگام بوده باشیم .

    حقیقتا در این مساله ، مردم به سه گروه تقسیم می شوند :

    گروه اول : اهل تفریط

    کسانی هستند که به طور کلی تکفیر را انکار کرده و بیان می دارند که لفظ کفار تنها بر منکرین خدا اطلاق می شود ، حتی گروهی از آنها ، وجود ملحدین را هم انکار می کنند و گروهی دیگر وجود ملحدین را قبول کرده و کفرشان را ثابت می دارند اما با اسبابی واهی آنها را در این زمینه معذور می دارند . برخی دیگر از این قسم به تکفیر اقرار دارند اما قوانینی بر اساس هوی و هوس و مصالح دنیوی برایش قرار می دهند مثلا می گویند : کسی حق ندارد شخصی را کافر بداند چرا که این امر به خداوند واگذار شده و در روز قیامت آن را آشکار خواهد ساخت ، برخی دیگر نیز می گویند : تنها خلیفه یا راسخون در علم می توانند حکم تکفیر کسی را صادر کنند ، و گروهی دیگر ابراز می دارند : هر کلمه ی کفری را که خواستی بر زبان جاری ساز هیچ اشکالی ندارد مادامی که قلبت مالامال از ایمان باشد ، افرادی دیگر نیز کلمات کفریه را ثابت دانسته اما بر گوینده اش حکم کفر را قائل نمی شوند ..

    که در واقع مستندات این گروه چیزی جز هوی و آراء فاسده نیست و بر گفته هایشان حجت و دلیلی ندارند .

    گروه دوم

    اهل افراط : مذهب این گروه بر اساس تکفیر بی رویه و کورکورانه و بدون استناد به قواعد شرعی و ادله ی معتبر می باشد و قائم بر توهمات خیالی و اباطیلی است که خداوند هیچ دلیلی را بر آن نازل نفرموده است . این مذهب خوارج افراطی متقدم و متاخر و مجسمه می باشد ، این گروه غیر از خود را تکفیر کرده و حتی بعضا یکدیگر را که در یک گروه قرار دارند را هم کافر می دانند . حاکم را تنها با این دلیل که او بغیر ما انزل الله حکم کرده است تکفیر کرده و عموم را به علت عدم رویارویی با چنین حاکمی نیز کافر می دانند . این فکر شاذ خون های زیادی را از امت ما ریخته بگونه ای که حتی زنان و کودکان نیز در این زمینه جان خود را از دست داده اند و این تفکر در میان امت ما در سرزمین های اسلامی در حال جولان است .

    اما گروه سوم : این گروه برای حکم کردن به ایمان یا کفر یا نیکوکار و بدکار بودن دیگران برای خود قواعد شرعی دارد که آن مذهب اهل حق و معتدلین می باشد .

    بر کسی پوشیده نیست که ماده (( کفر )) با تمامی مشتقات لغویش صدها بار در قرآن کریم ذکر شده که بالغ بر هزار بار می شود و در احادیث نبوی صلی الله علیه و سلم که به وفور این ماده بکار رفته است .

    بنابراین نمی توان این موضوع را از قرآن و سنت و احکام محو کرد آنهم به  مجرد ارضای خواسته های ملحدینی که از این حکم ثابت دین بدشان می آید .

    اما گروه دوم  : درزمینه تکفیر دچار افراط شده و از جاده ی حق خارج گشته و به خوارج ملحق شده اند ، خوارجی که از عقل صحیح و نص صریح بدورند و در حقیقت این نوع تکفیر صاحبانش را نابود می سازد چرا که به ناحق دیگران را کافر دانسته و عقاب این تکفیر به خودشان باز خواهد گشت .

    بنابراین آنچه لازم است عدم شتاب زدگی در تکفیر دیگران بوده و اینکه تنها بعد از کشف حقائق بدان قائل شویم .. اینگونه نباشد که  به مجرد مشاهده ، حکم کفر دیگران را صادر کنیم خصوصا اینکه می دانیم وسائل برچسب زنی و متهم سازی معتمدین بسیار زیاد شده است . همچنین به  مجرد اینکه بدانیم فلان عالم یا سخنور به یک گروه منحرف یا طائفه ای شاذ و یا حزبی خاص منسوب است ، او را کافر ندانیم .. چرا که انتساب به یک گروه دال بر آن نیست که تمامی افکار آن گروه را پذیرفته باشیم چه بسی ممکن است آن شخص نظرش در برخی زمینه ها با نظر آن گروه متفاوت باشد همانگونه که یکی از بزرگان سلف می گوید : اگر در تبرئه شخصی اشتباه کنی بهتر از آن است که در اتهام زنی به او دچار اشتباه شده باشی .. و داستان اسامه بن زید رضی الله عنهما که کاملا مشهور است که رسول الله صلی الله علیه و سلم به او فرمود : در روز قیامت با لااله الا الله چکار خواهی کرد ؟! و این گفتار را آن قدر تکرار کرد که اسامه می گوید : آرزو کردم که ای کاش ایمان آوردن من در همان روز می بود.

    ذیلا برای کامل شدن موضوع قواعد مهمی را که علمای ربانی و الهی بر آنها تاکید می کنند ، می آید :

    قاعده ی اول : تکفیر مسلمانان یک حکم شرعی است که اساس آن بر دلیل است .

    بنابراین هر کسی در مورد مسائل تکفیر سخن می گوید بر او لازم است که در تمامی اقوال و یا احکامش دلیل بیاورد . و قطعا به خاطر اهمیت این موضوع ، هیچ مسائلی از مسائل تکفیر را نمی توان بدون دلیل ارائه داد .. و تعجیل در این امر بدون تقصی دلیل ، از نشانه های جهل و کم عقلی و ضعف ایمانی شخص می باشد .

    قاعده ی دوم : پایبند بودن به این قاعده که : اصل در مسلمین ، اسلام است و بکار گیری قاعده ی احتیاط و تقوا به هنگام اقدام به تکفیر دیگران .

    تمسک به این قاعده به مانند روز روشن است ، همانگونه که اسلام آوردن ، اصلی از اصول مسلمین می باشد ، مراعات قاعده ای که باعث مصونیت خون ها و اموال و آبروهایشان می شود نیز لازم و ضروری است ، و این اصل تنها با اصلی که از نظر قوت با آن برابری کند نقض می گردد اما گناه  تکفیری که بر اساس گمان ها و اوهام و خیالات انجام می گیرد ، به صاحبش باز می گردد همانگونه که در حدیث ابن عمر که در بخاری و مسلم روایت شده ، آمده است .

    همچنین امام بخاری در صحیحش از ابی ذر رضی الله عنه روایت می کند که گفت : از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمود : هرگاه شخصی ، دیگری را به فسق و کفر متهم ساخت در حالیکه آنگونه نبود ، حکم به خودش باز می گردد .

    امام ابن دقیق العید رحمه الله تعالی در احکام الاحکام می گوید : و این تهدیدی بزرگ برای افرادی است که مسلمانان را بدون دلیل کافر می دانند ، این امر نابودگری خطرناک است که بسیاری از متکلمین و منسوبین به سنت و اهل حدیث دچارش شده اند ، به هنگام اختلاف با یکدیگر در مسائل عقیدتی ، با مخالفین به تندی برخورد کرده و به کفرشان حکم نموده اند و گروهی از حشویه در این زمینه پرده ی حیا را دریده و مطمئنا این تهدید اگر مخالفینشان آنگونه نباشند به آنها ملحق خواهد شد ... ا . ه

    قاعده ی سوم : اینگونه نیست که هر کس در کفر واقع شد ، به کفرش حکم شود .

    این قاعده از مهمترین قواعدی است که به هنگام حکم تکفیر دیگران ، لازم است مراعات شود و با عدم رعایت این قاعده بسیاری از غلاة حکم به تکفیر مسلمین داده و خون و آبرویشان را مباح می دانند .

    امام مسلم و غیره از انس بن مالک رضی الله عنه روایت می کنند که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند : خداوند متعال بخاطر توبه ی بنده اش آنقدر خوشحال می شود که خوشحالیش از شخص زیر هم بیشتر است ، شخصی که سوار بر مرکب خود شده و در بیابان طی طریق می نماید ، پس مرکبش را که غذا و آبش هم بر آن بوده را گم می کند ، و با ناامیدی به زیر درختی رفته و در زیر سایه اش قرار می گیرد و در حالی که کاملا ناامید شده ، ناگهان آن را می یابد و از شدت خوشحالی می گوید : خدایا تو بنده ی منی و من پروردگارت هستم ، بخاطر فرح زیاد دچار اشتباه گفتاری می شود .

    که در واقع این گفتار مذکوره در حدیث ، ظاهر آن کفر است اما با این وجود شارع گوینده اش را معذور دانسته است

    قاعده ی چهارم :

    حکم کفر به شخص تعلق نمی گیرد تا زمانی که شروط تکفیر بر او مطابقت کرده و موانع آن موجود نباشد  

    این قاعده در سائر احکام شرع نیز مسری است ، چرا که هر حکمی از احکام شریعت دارای شرائطی است که بایستی وجود داشته باشد تا ما بدان حکم کنیم و همچنین موانعی که مانع از الحاق حکم به محکوم علیه می شود نیز وجود نداشته باشد .

    متن عربی از کانال اهل السنة و الجماعة