• مطالب پربیننده

    آنچه را که نمی دانی نگو و در ابرازش خویشتن را به تکلف نیفکن .

    نوشته شده در تاریخ : سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۸

    هر گاه شخص قسمتی از قرآن را نتوانست درک کند ، آن را به علماء واگذار کند و خود را مجبور ننماید که حتما در موردش سخن گوید .

    دوستان گرامی بیایید کمی در کلام سلف صالح و ائمه هدی دقت کنیم که چگونه از قول بدون علم بر حذر بوده اند و آنرا با برخی از دعوتگران زمان خود مقایسه نماییم که چگونه بر فتوای بدون علم جسارت ورزیده و بدون دلائل مستند و مشهود دیگران را ارشاد می کنند :

    1- امام ذهبی رحمه الله در السیر می گوید : یحیی بن یوسف الزمی می گوید که ابن عیینه روایت کرده است که عبدالکریم الجوزی به من گفت : ای ابا محمد ، آیا می دانی که حاطب لیل کیست ؟ گفتم : نه ، گفت : مردی که به هنگام شب از خانه خارج شده و مشغول جمع آوری هیزم می شود ناگهان ندانسته دستش را بر افعی گذاشته و افعی او را از پای در می آورد ، این مثالی است که برایت در مورد طالب علم بیان داشتم : اگر علمی که بیش از توان اوست را مدعی شده و به دنبالش باشد ، علمش او را می کشد ، همانگونه که افعی حاطب لیل را نابود می سازد . ( سیر اعلام النبلاء 272 / 5 ) 

    2- از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت شده است که گفت : ای مردم ، هر کس چیزی را که می داند ، ابراز دارد و در مورد آنچه را که نمی داند ، بگوید : خدا داناتر است ، اینکه در مورد آنچه که نمی دانید بگویید : (( خدا بهتر می داند )) ، خود جزئی از علم است . خداوند متعال به پیامبرش می فرماید : بگو: «مزدى بر اين [رسالت‌] از شما طلب نمى‌كنم و من از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.سوره ص 86 .

    3- ابن سیرین رحمه الله می گوید : اگر شخص با جهل بمیرد برایش بهتر از آن است که قولی را بگوید که نمی داند . 

    4- قاسم می گوید : از بزرگداشت شخص به نسبت خویشتن آن است که تنها چیزی را بگوید که می داند . و ادامه می دهد : ای اهل عراق ، قسم به خداوند بسیاری از آنچه را که از ما می پرسید را نمی دانیم ، و برای شخص بعد از یادگیری واجبات ، بهتر است جاهل بمیرد تا اینکه از جانب خداوند و رسولش چیزی را بگوید که نمی داند . 

    5- زهری از عمرو بن شعیب از پدرش از جدش راوایت می کند که : به رسول الله صلی الله علیه و سلم خبر رسید اقوامی درباره ی قرآن جدل می کنند ، فرمود : کسانی که قبل از شما بودند ، بدین خاطر نابود شدند ، قسمتی از کتاب خدا را با قسمتی دیگر ، رد می نمودند در حالی که کتاب الله هر قسمتی از آن ، قسمت دیگرش را تصدیق می نماید و اینگونه نیست که اجزای قرآن ، یکدیگر را تکذیب کنند ، پس آنچه را که از قرآن دانستید ، ابراز داشته ، و آنجا را که ندانستید به عالمش واگذار نمایید . 

    بنابراین هر گاه شخص قسمتی از قرآن را نتوانست درک کند ، آن را به علماء واگذار کند و خود را مجبور ننماید که حتما در موردش سخن گوید . 

    از اینجاست که می بینیم سلف صالح از فتوا دادن زیاد بر حذر بوده و بخاطر عظمت الله و رسولش در بسیاری از موارد اقدام به فتوا دادن نمی کردند .