• مطالب پربیننده

    آیا آفریدگار هم آفریدگاری دارد ؟

    نوشته شده در تاریخ : سه شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۴۰

    وقتی می گوییم هر چیزی خالق و آفریدگاری دارد ، منظور (( هر چیز حادث و ممکن الوجود )) است ، پس این قاعده ی کلی فقط در اشیایی صادق است که قبلا وجود نداشته بعد حادث شده است نه در مورد واجب الوجود که از ازل بوده و تا ابد خواهد بود ، یک وجود ابدی و ازلی نیازی به آفریننده ندارد تا بگوییم آفریننده ی او کیست ؟ او قائم به ذات خویش است ؛ او هرگز معدوم نبوده که نیاز به علت وجودی داشته باشد .

    در مباحث خدا شناسی معمولا این سوال از طرف افراد تازه کار مطرح می شود که می گویند شما می گویید هر چیزی خالق و آفریدگاری دارد پس بگویید آفریدگار خدا کیست ؟ 

    حتی گاهی این سوالها در سخنان بعضی از فلاسفه ی غرب نیز مطرح شده است ، برتراند راسل فیلسوف انگلیسی چنین می گوید : در جوانی به خداوند عقیده داشتم ، و بهترین دلیل بر آن را برهان علة العلل می دانستم ، و اینکه تمام آنچه را در جهان می بینیم دارای علتی است و اگر زنجیر علتها را دنبال کنیم سرانجام به علت نخستین می رسیم که او را خدا می نامیم . ولی بعدا به کلی از این عقیده برگشتم زیرا فکر کردم اگر هر چیز باید علت و آفریننده ای داشته باشد پس خدا باید علت و آفریدگاری داشته باشد ! 

    در جواب باید گفت : مطلب خیلی روشن است وقتی می گوییم هر چیزی خالق و آفریدگاری دارد ، منظور (( هر چیز حادث و ممکن الوجود )) است ، پس این قاعده ی کلی فقط در اشیایی صادق است که قبلا وجود نداشته بعد حادث شده است نه در مورد واجب الوجود که از ازل بوده و تا ابد خواهد بود ، یک وجود ابدی و ازلی نیازی به آفریننده ندارد تا بگوییم آفریننده ی او کیست ؟ او قائم به ذات خویش است ؛ او هرگز معدوم نبوده که نیاز به علت وجودی داشته باشد . 

    به تعبیر دیگر ، وجود او از خود اوست نه از بیرون ذات او ، او آفریده نیست تا آفریننده داشته باشد ؛ این از یک سو ؛ از سوی دیگر خوب بود آقای راسل این سوال را از خودشان می کردند که اگر خدا خالقی داشته باشد همین سخن درباره ی خالق فرضی او نیز تکرار می شود که آفریدگار آن خالق کیست اگر مطلب زنجیروار ادامه یابد و برای هر خالقی خالق دیگر تا بی نهایت فرض کنیم ، سر از (( تسلسل )) در می آورد که باطل بودنش از واضحات است ، و اگر به وجودی برسیم که هستیش از خود اوست و نیاز به آفریدگاری ندارد ( یعنی واجب الوجود است ) خداوند عالم همو است . 

    این مطلب را به بیان دیگری نیز می توان توضیح داد ، و آن اینکه ما اگر فرضا خدا پرست هم نباشیم و با ماتریالیست ها هم عقیده گردیم ، باز باید به این سوال پاسخ دهیم که با قبول قانون علیت همه چیز در جهان طبیعت معلول دیگری است ، در این حال همان سوالی که از خداپرستان می شد از مادیین نیز خواهد شد که اگر همه چیز معلول (( ماده )) است پس علت وجود ماده چیست ؟ 

    آنها نیز ناچارند در جواب بگویند : ماده ازلی است ؛ همیشه بوده و خواهدبود و نیاز به علت ندارد و به تعبیر دیگر واجب الوجود است . 

    روی این حساب می بینیم همه ی فلاسفه جهان اعم از الهی و مادی به یک وجود ازلی ایمان دارند ، وجودی که نیاز به خالق ندارد و همیشه بوده است ، تفاوت در این است که مادیین علت نخستین را فاقد علم و دانش و عقل و شعور می دانند ، و برای آن جسمیت ، زمان و مکان قائلند ، اما خدا پرستان او را دارای علم و اراده و هدف می دانند و جسمیت و مکان و زمانی برای آن قائل نبوده بکله او را فوق مکان و زمان می دانند . 

    برگرفته از مقدمه ی مترجم کتاب عقائد اهل سنت تالیف دکتر مجد مکی با ترجمه فیض محمد بلوچ ص 31-32