• مطالب پربیننده

    پاسخ به سوالات ( بر اساس فقه مذهب امام شافعی رحمه الله ) موضوع : سه طلاق با یک لفظ

    نوشته شده در تاریخ : پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۰

    ایقاع طلاق ثلاث حرام نیست ، بلکه روی گردانی از سنت نبوی و مخالفت با راه صحیح تر و بهتر است .

    سوال : آیا با گفتن تو را سه طلاق دادم ، زن سه طلاق می شود یا همان یک طلاق است ؟ 

    جواب : طلاق با کیفیت های متعددی واقع می شود : 

    یکی از کیفیت های طلاق که از نظر شرع بهتر است و با حکمت و فلسفه ی شارع ، که طلاق زن توسط مرد را به سه مرحله تقسیم کرده است ، توافق و تطابق دارد ، این است که مرد ، یک طلاق را در طهری که با زنش نزدیکی نکرده است ، جاری نماید ، سپس اگر پشیمان شد در اثنای عده او را بر گرداند ، پس اگر مرد دوباره خواست زنش را طلاق دهد ، طلاق دوم را جاری کند ، بعد از این یک طلاق برای مرد باقی می ماند که با جاری نمودن آن ، بینونه کبری بین زن و مرد حاصل می شود به این معنی که مرد نمی تواند ، زن خود را برگرداند مگر این که زن در یک عقد ازدواج شرعی با شوهر دیگری ازدواج کند و شرائطی که لازم است حاصل شود . 

    این کیفیت افضل طلاق است ، اما اگر مرد ملزم به کیفیت افضل طلاق نشد ، این بدان معنی نیست که طلاق وی واقع نمی شود بلکه مادام شرایطی را که لازم است در طلاق دهنده باشد اگر بود ، طلاق با هر کیفیتی که باشد ، واقع می شود . بنابراین اگر کسی سه طلاق را با لفظ واحد در یک زمان جاری نمود ، و به زنش گفت : تو سه طلاقه هستی ؛ با این سه طلاق بینونه کبری حاصل می شود ، هم چنان که اگر سه طلاق را به صورت جداگانه جاری می کرد نیز ، بینونه واقع می شد . ایقاع طلاق ثلاث حرام نیست ، بلکه روی گردانی از سنت نبوی و مخالفت با راه صحیح تر و بهتر است . 

    دلیل این حکم روایت ابوداود ( 2208 ) ، ترمذی ( 1177) و ابن ماجه ( 2051 ) است که رکانه زن خود را به صورت قطعی طلاق داد - یعنی به او گفته بود : انت طالق البتة - از پیامبر صلی الله علیه و سلم در باره ی اینکه آیا می تواند همسرش را باز گرداند سوال کرد ، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند : سوگند بخور که منظورت فقط یک طلاق بوده است ، رکانه گفت : به خدا منظورم فقط یک طلاق بود ، پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز زنش را به او بر گرداند. 

    این حدیث دلیلی است بر این که اگر منظور رکانه از لفظ (( البتة )) سه طلاق بود ، پس هر سه طلاق واقع می شد و به او اجازه ی بازگرداندن زنش داده نمی شد ، پس اگر منظور حدیث این نباشد ، سوال کردن و سوگند دادن رکانه بی معنی بود . 

    منبع : فقه منهجی ص 138- 139 .