• مطالب پربیننده

    رد بر کسانی که قائل به خرافه بودن حادثه ی اسراء و معراج هستند )

    نوشته شده در تاریخ : چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۴۹

    با تواتر از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت شده که ایشان به سوی آسمانها بالارفته و دربشان برای او باز شده تا اینکه به آسمان هفتم رسیده و با پروردگارش سخن گفته است و وجوب نمازهای پنج گانه در آنجا صورت گرفته است ، که در ابتدا خداوند پنجاه وعده نماز را واجب می گرداند و محمد صلی الله علیه و سلم به استمرار نزد پروردگار بر می گردد و خواستار تخفیف می شود تا اینکه به پنج وعده می رسد

    سوال : یکی از همدوره های درسی ما در لیبی در مورد حادثه ی اسراء و معراج به خود جسارت داده و در مقاله ای که یکی از نشریات آن را منتشر ساخته است ابراز داشته که حادثه ی اسراء و معراج خرافه ی محض است و امکان ندارد که برای یک انسان ، چنین حادثه ای به وقوع بپیوندد و به آیه ی شریفه ای که در سوره ی اسراء آمده است استدلال می کند ، آنجا که خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : ((يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‌] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. «بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هستم؟)) الإسراء/93 و می گوید : قرآن امکانیت بالا رفتن رسول الله صلی الله علیه و سلم به سوی آسمان را نفی می کند و این واقعه با نص این آیه منافات دارد و معراج تنها به صورت رویا و خواب بوده است و در تایید این گفته اش به آیه ی زیر استدلال می کند آنجا که خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : ((و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛  )) لإسراء/60. .

    خلاصه اینکه باید بگویم : علیرغم اینکه به معجزه بودن آن ایمان دارم ، اما در این باره  برایم شبهه پیش آمده است ؛ امیدوارم  بگونه ای توضیح دهید که برایم معلوم گردد هیچ تعارض و منافاتی بین معجزه بودن این حادثه با آیه ای که بالارفتن بشر به سوی آسمانها را منتفی می داند ، وجود ندارد . ضمن اینکه کاملا معتقدم در قرآن هیچگونه تعارضی وجود ندارد . خداوند به شما جزای خیر دهد در این زمینه افاده بفرمایید .

    جواب :

    حمد و ستایش از آن خداوند است .

    اولا اینکه : بدون شک حادثه ی اسراء ومعراج یکی از نشانه های بزرگ خداوند است که بر صدق و عظمت پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد خداوند دلالت می دهد ، همانگونه که گویای قدرت عظیم و بلندمرتبگی بلامنازع پروردگار بر تمام مخلوقاتش است ، خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : ((منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى -كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم- سير داد، تا از نشانه‌هاى خود به او بنمايانيم، كه او همان شنواى بيناست.)) الإسراء/1 . 

    و با تواتر از رسول الله صلی الله علیه و سلم ثابت شده که ایشان به سوی آسمانها بالارفته و دربشان برای او باز شده تا اینکه به آسمان هفتم رسیده و با پروردگارش سخن گفته است و وجوب نمازهای پنج گانه در آنجا صورت گرفته است  ، که در ابتدا خداوند پنجاه وعده نماز را واجب می گرداند و محمد صلی الله علیه و سلم به استمرار نزد پروردگار بر می گردد و خواستار تخفیف می شود تا اینکه به پنج وعده می رسد ، بنابراین از نظر وجوب ، پنج وعده است اما از نظر پاداش ، ثواب پنجاه وعده را دارد ، چرا که هر کار نیکی ده برابر می شود . خداوند را ستایش کرده و بر همه ی نعمت هایش او شکر می گذاریم .

    علما در مورد اسراء و معراج با هم اختلاف کرده اند ، گروهی گفته اند : که آن در خواب بوده است ، و قول صحیح آن  است که این حادثه به هنگام بیداری حضرت صلی الله علیه و سلم صورت پذیرفته است و دلائل زیادی هم در این زمینه وجود دارد .

    طحاوی رحمه الله در کتاب عقیده می گوید : (( معراج حق است و پیامبر در بیداری جسما به آسمانها عروج کرده و سپس بر اساس مشیئت حضرت حق بالا رفته است  ، و مورد گرامیداشت پروردگار قرار گرفته و به سوی او موارد لازمه وحی شده و در آنچه دیده است قلبش دچار اشتباه نشده است ؛ پس درود خداوند در دنیا و آخرت بر او باد )) انتهاء

    ابن ابی العز حنفی در شرح طحاوی رحمه الله می گوید : مردم در موردحادثه ی اسراء با هم اختلاف کرده اند : 

    گفته شده : اسراء تنها با روح بوده است ، ابن اسحاق از عائشه و معاویه رضی الله عنهما نقل کرده است ، همچنین از حسن بصری و.. نیز روایت شده است . اما این نکته را نباید فراموش کرد که فرق بزرگی است بین اینکه بگوییم حادثه ی اسراء در خواب بوده و بین اینکه گفته شود حادثه ی اسراء با روح بدون جسم بوده است ، و عائشه و معاویه رضی الله عنهما هر گز نگفته اند که این حادثه در خواب بوده است بلکه گفته اند : با روحش شب روی کرده و جسمش همچنان در مکه بوده است . حالا ببینیم بین این دو مقوله چه فرقی وجود دارد : آنچه را که شخص به خواب می بیند در واقع مشاهده ی  مانندهایی برای یک چیز محسوس است ، لذا می بیند که او را به سوی آسمان بالا برده و سپس به سوی مکه باز گردانده اند ، در حالیکه روحش بالا نرفته است و پروردگار ، تنها، نمونه ای را در خواب به او نشان داده است ، و ایندو هر گز معتقد نیستند که حادثه ی اسراء در خواب بوده است بلکه منظورشان این است که در این واقعه روح از جسم جدا شده و سپس به آن بازگشته است و این را از خصوصیات آن حضرت می دانند چرا که دیگر انسان ها تنها بعد از مرگ  است که روحشان به طور کامل به سوی آسمان عروج پیدا می کند .

    گروهی هم گفته اند : حادثه ی اسراء دو بار بوده است ، یکبار در بیداری و بار دیگر در خواب ....، و گروهی هم ابراز داشته اند که : دو بار بوده ، یکبار قبل از وحی و بار دیگر بعد از اینکه به پیامبری مبعوث شده است ، افرادی هم می گویند : سه مرتبه بوده ، یکبار قبل از وحی و دو بار بعد از نزول وحی ؛ به هر حال وقتی که الفاظ احادیث بر آنها مشتبه می شده است قائل به ازدیاد دفعات این حادثه می شده اند  و این امر از جانب محدثین ضعیف صورت می گرفته  ، اما بزرگان حدیث بر آنند که حادثه ی اسراء تنها یکبار بوده و آن هم در مکه یک یا یک سال و دو ماه قبل از هجرت  ، ابن عبدالبر این را بیان نموده است ... .

    در حدیث اسراء آمده است که آن حضرت صلی الله علیه و سلم در بیداری با جسمش ( بنا بر قول صحیح )  ، از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی حرکت کرده و بر براق که همراه جبرئیل علیه السلام بود سوار شد ، پس در مسجد الاقصی فرود آمد و امامت نماز پیامبران را بر عهده گرفت ، و براق را به حلقه ی در مسجد بست . البته گفته شده است که در بیت اللحم فرود آمده و آنجا نماز خوانده است که این قول صحیح نمی باشد .

    بعد از آن در همان شب به سوی آسمان دنیا بالا می رود ، جبرئیل در می زند ، درب را می گشایند ، و رسول الله صلی الله علیه و سلم آنجا آدم ابو البشر را می بیند و بر او سلام می کند ، آدم نیز  به ایشان خوش آمد گفته و جواب سلامش را می دهد و نبوتش را تایید می نماید ، بعد از آن به سوی آسمان دوم حرکت می کنند ...
    ابن ابی العز رحمه الله در ادامه می گوید : یکی از دلائلی که دلالت می دهد حادثه ی اسراء در بیداری و جسمانی بوده است ، آیه ی شریفه ی زیر است  : ((منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى -كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم- سير داد،)) الإسراء /1 به این صورت که :  ،  لفظ (( العبد : بنده )) گویای روح و جسم است ، همانگونه که لفظ انسان بر مجموع جسم و روح اطلاق می گردد  . و این گفتار درستی است ، بنابر این ، حادثه ی اسراء با مجموع جسم و روح بوده و عقلا هم ممتنع نیست . در ضمن اگر صعود انسان را محال بدانیم ، مستلزم این است که نزول فرشتگان را هم غیر ممکن قلمداد نماییم و این ، منجر به انکار نبوت و کفر می شود . )) شرح الطحاویة ( 1/245) .

    ابن کثیر رحمه الله در تفسیرش ( 3/33) می گوید : سپس مردم اختلاف کرده اند : که آیا حادثه ی اسراء با جسم و روح بوده است یا فقط با روح ؟ که در این زمینه دو قول وجود دارد : اکثریت علما قائلند که آن حضرت صلی الله علیه و سلم با روح و جسمش در بیداری شب روی کرده است ، اما این نکته را هم  انکار نمی کنند که در ابتدا به صورت خواب بوده   اما بعدا به صورت بیداری هم دیده است ، چرا که پیامبر صلی الله علیه و سلم هر خوابی را که می دیدند ، بعد از آن مثل روشنایی صبح برایش به وقوع می پیوست ، دلیل بر این گفتار ، قول خداوند تبارک و تعالی است که می فرمایند : ((منزّه است آن [خدايى‌] كه بنده‌اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى -كه پيرامون آن را بركت داده‌ايم- سير داد )) الاسراء/ 1 در واقع تسبیح و تقدیس مربوط به امور بزرگ و عظیم است و اگر این حادثه در خواب بوده باشد ، جزء حوادث بزرگ نخواهد بود و مطمئنا کفار قریش به تکذیبش مبادرت نمی ورزیدند و گروهی از مسلمانان هم مرتد نمی گشتند . ثانیا عبد متشکل از مجموع روح و جسم است و خداوند تبارک و تعالی می فرمایند : ((بنده‌اش را شبانگاهى سير داد)) و در جایی دیگر می فرمایند : ((و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم، و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم؛  )) الاسراء /60  ابن عباس می گوید : منظور رویایی است که آن حضرت صلی الله علیه و سلم در شب اسراء دیده است و درخت لعنت شده همان درخت زقوم می باشد . ( بخاری روایت کرده است 2888 ) . و خداوند عزوجل می فرمایند : ((ديده [اش‌] منحرف نگشت و [از حدّ] در نگذشت. )) النجم/17 ، و دیده گان از ابزار ذات است نه از ابزار روح.

    همچنین ایشان سوار بر براق شده اند و آن چهار پایی سفید رنگ و درخشان است که این خصوصیات مربوط به جسم است نه روح ، و روح در حرکت کردن نیازی به وسیله ی سواری ندارد که بر آن سوار شود . ( پایان)

    شیخ حافظ الحکمی در معارج القبول ( 3/1076) می گوید : اگر حادثه ی اسراء و معراج در خواب می بود، جزء معجزات به حساب نمی آمد و هرگز قریش آن را تکذیب نمی کردند ،آنها می گفتند  :  رفت و برگشت ما با شتر به بیت المقدس دو ماه به طول می انجامد ، در حالیکه محمد گمان می برد یک شبه آنجا رفته و صبح برگشته است ، و این مساله را به مسخره گرفته و تکذیب می نمودند ، اگر در خواب بوده باشد دلیلی ندارد که قریش اینگونه اظهار نظر کرده و آن را عجیب و بعید بدانند چرا که انسان در خواب بالاتر از این هم می بیند و کسی آن را انکار نمی کند  ، بنابراین رسول الله صلی الله علیه و سلم بیان فرموده اند که این واقعه در بیداری برایش رخ داده است و در نتیجه کفار آنرا تکذیب کرده و به تمسخر گرفته اند به این علت که آن را نشدنی تصور کرده و به قدرت پروردگار که هر چه را بخواهد انجام می دهد بی توجه بوده اند .

    و آن هنگام که به ابوبکر صدیق رضی الله عنه این خبر را دادند ، فرمود : اگر محمد آن را می گوید ، یقینا درست است ، گفتند : و شما او را تصدیق می نمایید ؟ گفت : آری ، من بالاتر از این هم ، ایشان را تصدیق کرده ام در مورد نزول وحی که صبحگاهان و شامگاهان نازل می شود . ( پایان) .

    حافظ ابو الخطاب عمر بن دحیه در کتابش ( التنویر فی مولد السراج المنیر ) می گوید : روایت حدیث اسراء از افراد زیر به تواتر ثابت شده است : عمر بن خطاب ، علی ، ابن مسعود ، ابوذر ، مالک بن صعصعه ، ابو هریره ، ابی سعید ، ابن عباس ، شداد بن اوس ، ابی بن کعب ، عبدالرحمن بن قرط ، ابی حبه ، ابی لیلی ، عبدالله بن عمرو ، جابر ، حذیفه ، بریده ، ابی ایوب ، ابی امامه ، سمرة بن جندب ، ابی الحمراء ، صهیب رومی ، ام هانی ، عائشه و اسماء ( دختران ابوبکر ) رضی الله عنهم اجمعین . گروهی از این افراد تمام حدیث را ذکر کرده و افرادی هم به صورت مختصر همانگونه که در مسانید آمده ، آن را بیان نموده اند. بنابر این اگرچه برخی روایات شرائط صحت در آن وجود ندارد اما حدیث اسراء ، مسلمانان بر آن اجماع دارند و تنها زنادقه و بی دینان آن را رد می کنند ، بی دینانی  که مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش افتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد. (  پایان ، نقل از تفسیر ابن کثیر 3/36 )

    دوما : روشی که نویسنده مذکور در استدلال بکار برده است ، خیلی عجیب است ، نامبرده مطلبی از مطالب کفار را ذکر نموده و ابراز می دارد که جواب قرآنی ((  مگر من جز انسان فرستاده‌ای (از سوی یزدان برای رهنمود مردمان) هستم؟  ))  مشرف به این موضوع بوده ، که بالارفتن از آسمان را غیر ممکن می داند . اما در حقیقت این جواب در ارتباط با  ، مجموع خواسته های  مشرکین که از روی عناد و لجاجت و انکار خواستارش بوده اند ، مصداقیت می یابد . و این خواسته های نابجا در آیه به این صورت بیان شده است : ((و گفتند: «تا از زمين چشمه‌اى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد. يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى، يا چنانكه ادعا مى‌كنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى، يا براى تو خانه‌اى از طلا[كارى‌] باشد، يا به آسمان بالا روى، و به بالا رفتن تو [هم‌] اطمينان نخواهيم داشت، تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم. «بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هستم؟)) الاسراء/90- 93 در این خواسته ها تامل کن ، آیا جوابی بهتر از این جواب قرآنی برایش خواهی یافت که پروردگار فرموده اند : ((«بگو:» پاك است پروردگار من، آيا [من‌] جز بشرى فرستاده هستم؟ ))

    آیا یک انسان می تواند چشمه ای را از زمین بجوشاند ، باران بباراند ، خداوند و فرشتگان را بیاورد ، از آسمان بالا رود و برای هر کافری نوشته ای تقدیم دارد ! همانگونه که در تفسیر از مجاهد و غیرش ذکر شده است و آیه ی زیر هم بیانگر این خواسته شان می باشد ، آنجا که پروردگار می فرمایند : ((بلكه هر كدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه‌اى (از سوى خدا) براى او فرستاده شود!)) المدثر /52 . بدون شک انجام این کارها از خصوصیات بشر نبوده و از توان او خارج است و این محال بودن مشرف به مجموع این خواسته هاست ، چرا که برخی از این درخواستها به تنهایی صورت پذیرفته است  ، همانگونه که  ثابت است از بین دو انگشت شریف پیامبر صلی الله علیه و سلم آب جوشیده ، و در صحیح بخاری ( 3576) و غیره ثابت است ، همچنین محال نیست که پیامبر باغی از درختان خرما داشته باشد .. منتها باید در نظر داشت که هدف کفار تحقق این مسائل نبوده است بلکه این خواسته ها از روی عناد و لجاجت و اینکه به سرکشی شان ادامه دهند ، صورت گرفته است .

    طاهر بن عاشور رحمه الله می گوید : به این علت که پیشنهادشان ، از روی لجاجت و شدت دشمنی بوده است ، خداوند تبارک و تعالی دستور می فرمایند که پاسخ مناسب به آنها داده شود به این صورت که ابتدا با کلمه ی ( سبحان ربی ) تعجب خودش را ابراز دارد .. بعد از آن استفهام انکاری آورده و با صیغه ی حصر اضافی خودش را تنها انسان و پیامبر معرفی نموده و اعلام دارد که من پروردگار نیستم که بتوانم هر تصرفی را در مخلوقات بنمایم چه برسد  به اینکه قدرت آوردن خداوند و فرشتگان را داشته باشم و از عدم بیافرینم .( پایان ) التحریر و التنویر 15/210-211 ).

    سوم اینکه : ای بنده ی خدا مواظب قلبت باش ، توجهت به دین بیشتر از توجه به درهم و دینار باشد ؛ نگذار شیاطین انس و جن راهی را برای دزدیدن یقین از قلبت پیدا کنند و یا اینکه ایمانت را متزلزل نمایند . اینرا هم بدان تا زمانی که علوم شرعی را ندانی از شبهات دشمنان و شبهه افکنان در امان نیستی ، لذا از این گروه و مجالس و کنفرانس هایشان به دور باش ، مزخرفاتشان را نشنو ، چرا که تو نمی دانی اگر در قلبت شبهه ای وارد شد ، کی از آن خارج شود و مطمئن نیستی اگر در فتنه ای افتادی آیا از آن نجات خواهی یافت یا خیر .

    از خداوند تبارک و تعالی می خواهیم  که هدایت و توفیق و پایداری را به ما و همه ی بندگان یکتاپرستش عنایت فرماید . و خداوند داناتر است .

    http://islamqa.info/ar/84314

     

    ترجمه : واحد ترجمه مدرسه ی دینی سلطان العلماء قشم - طولا