• مطالب پربیننده

    خوارج.. ایستگاههای تاریخی آن

    نوشته شده در تاریخ : چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۴

    خوارج با خود ، بذر اختلاف و تفرقه را حمل می کند ، چرا که این گروه فهم سطحی از دین دارند و در تعامل با دیگران ، بسیار ضعیفند ، لذا این نوع اعتقادات ، گریبانگیر خود خوارج هم شد . درو اقع ایجاد گروه ها مرهون اختلاف فکر و عقیده است ، هرگاه شخصی از آنها دارای تفکری گردد که با بقیه تفاوت دارد ، از جانب بقیه تکفیر می شود ،

    اولین فرقه ای که در اسلام ظهور کرد ، خوارج بود ، چرا که اصول آن به زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم بر می گردد ، همانگونه که در صحیحن در داستان ذو الخویصره تمیمی آمده است که به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت : ای محمد عادل باش ، چرا که عدالت را رعایت نمی کنی ، رسول الله صلی الله علیه وسلم ناراحت شدند و او را توبیخ کردند : (( وای بر تو ، آیا من کسی نیستم که از همه ی مردم به تقوای الهی شایسته ترم ، وقتی مرد پشت کرد ، خالد بن ولید گفت : ای رسول خدا ، آیا گردنش را بزنم ؟ حضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند : نه ، شاید نماز می خواند ، خالد گفت : و چه بسیار نمازگزارانی هستند که به زبانشان چیزی را می گویند که در قلبهایشان نیست ! رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند : به من دستور داده نشده است که قلبهایشان را بشکافم . سپس در حالی که آن مرد می رفت به او نگاه کرد و گفت : از نسل این شخص گروهی خارج می شوند که کتاب خدا را تلاوت می کنند اما از حنجره هایشان بالاتر نمی رود ، از دین خارج می شوند همانگونه که تیر از کمان خارج می شود ، اگر آنها را بیابم به مانند قوم ثمود آنها را خواهم کشت . )) و منظور از نسل ذی الخویصره ، پیروان اوست که از نظر فکر و عمل به مانند اویند .

    خروج بر حضرت علی رضی الله عنه :

    خوارج در اثناء جنگ صفین که بین امام علی و معاویه رضی الله عنهما رخ داد ، ظهور کردند ، و دقیقا زمانی که بین دو طرف توافق صلح و پذیرش حکمیت حاصل شد این گروه قد علم  کرده ، و مساله ی حکمیت را نوعی حکم به غیر ما انزل الله تعبیر نمودند ، بنابراین از علی دوری گزیده و حتی او را تکفیر کرده و از او بیزاری جستند ، و در مکانی به نام حروراء جمع شدند که تعدادشان به هشت هزار نفر می رسید ، و با توجه به مکان تجمعشان به آنها ، حروریه هم گفته می شود . علی رضی الله عنه ، ابن عباس را به سویشان فرستاد و ایشان با آنها مناظره کرده و تعداد بسیاری از آنها برگشتند و از علی اطاعت نموده و وارد کوفه شدند . بعد از مدتی شایع کردند که علی رضی الله عنه از مساله ی حکمیت توبه کرده است و در نتیجه همراه علی به کوفه برگشتند ، خبر این مساله به علی رضی الله عنه رسید ، لذا ایشان خطبه ای را ایراد کرده و مساله را انکار کردند ، اینجا بود که از گوشه های مسجد فریاد می زدند : حکم تنها از آن خداوند است ، علی رضی الله عنه می فرمود : ((کلمه ی حقی است که هدف از آن ، امر باطلی است )) ، سپس به آنها گفت : سه پیشنهاد برایتان دارم : از ورودتان به مسجد جلوگیری نمی کنیم ، اموال فی را به شما می دهیم ، با شما در صورتی که فسادی را بوجود نیاورید ، آغازگر جنگ نخواهیم بود  .)). اما خوارج این پیشنهادات را نپذیرفتند و لذا : 

    جنگ نهروان و قلع و قمع خوارج آغاز شد :

    بعد از اینکه خوارج پیشنهادات علی رضی الله عنه را نپذیرفتند ، از کوفه خارج شده و در مدائن اجتماع کردند . علی رضی الله عنه به آنها نامه نوشت و از آنها درخواست کرد که به جمع مسلمین بپیوندند ، اما آنها همچنان از ورود به جمع مسلمین امتناع می ورزیدند مگر اینکه علی اعتراف کند که بخاطر تحکیم کافر شده و سپس توبه نماید . علی رضی الله عنه ، فرستاده اش را به سویشان فرستاد اما نزدیک بود که او را بکشند ، بعد از آن بر این مساله اجماع کردند که هر کس اعتقادات آنها را نپذیرد کافر است و خون و مال و خانواده اش مباح می گردد ، و مردم را در ارتباط با افکارشان آزمایش می کردند ، هرکس اعتقاداتشان را می پذیرفت و پیرو آنها می گشت ، سالم می ماند و آنکس که قبول نمی کرد ، کشته می شد . روزی عبدالله بن خباب بن الارت که از کارگزاران  علی بود به همراه کنیزش بر آنها گذشت ، او را کشتند و شکم کنیزش که حامله بود را شکافتند  ، خبر این حادثه به علی رضی الله عنه رسید ، پس ایشان با لشکری که برای شام آماده کرده بود به سوی آنها حرکت کرد و در نهروان به آنها رسید و جنگ درگرفت که تنها تعداد اندکی از خوارج نجات یافتند .

    خوارج بعد از جنگ نهروان

    با وجود اینکه در این جنگ مبارک تعداد بسیاری از خوارج هلاک شدند اما این درخت خبیثه به طور کامل قطع نشد بلکه تعدادی از آنها همچنان باقی ماندند . راویان ذکر می کنند که ده نفر از آنها زنده ماندند و در سرزمین های اسلامی ساکن شده و برای مذهبشان تبلیغ کرده و به سوی آن فرا می خواندند .
    از هم پاشیدگی خوارج و تقسیم شدنشان به گروههای مختلف

    مذهب خوارج با خود ، بذر اختلاف و تفرقه را حمل می کند ، چرا که این گروه فهم سطحی از دین دارند و در تعامل با دیگران ، بسیار ضعیفند ، لذا این نوع اعتقادات ، گریبانگیر خود خوارج هم شد . درو اقع ایجاد گروه ها مرهون اختلاف فکر و عقیده است ، هرگاه شخصی از آنها دارای تفکری گردد که با بقیه تفاوت دارد ، از جانب بقیه تکفیر می شود ، و به تدریج تعدادی طرفدار پیدا می کند و یک گروه مجزا تشکیل می دهد .

    با این روش ، خوارج به گروه های متعددی تقسیم شدند ، و لذا آنها یک گروه نیستند بلکه چندین گروهند که علما قائلند : همه ی این گروهها به شش گروه اصلی بر می گردد .

    این قسمتی از تاریخ خوارج بود که به خون مسلمین رنگین است ، تاریخ گواهی می دهد که انحراف فکری ، بسیار خطرناک است ، تفکری که حرام ها را حلال و در کنار باطل می ایستد ، در حالی تصورش بر حق بجانب بودن است .    

    منبع : http://articles.islamweb.net  

    ترجمه :واحد ترجمه مدرسه ی دینی سلطان العلما قشم - طولا