• مطالب پربیننده

    سكولاريسم .. تعريف و ظروف بوجود آمدن آن

    نوشته شده در تاریخ : جمعه ۲۵ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۲۲

    نظام سكولار حاصل تنش هاي طاقت فرسا و پسرفت هايي است كه نظام مسيحي غرب در آن به سر مي برد ، به وجود آمدن چنين وضعيتي در غرب خيلي عجيب نيست بلكه آنچه كه بيشتر مايه تعجب است ربط دادن اين اوضاع نابسامان به دين مي باشد


    نظام سكولار حاصل تنش هاي طاقت فرسا و پسرفت هايي است كه نظام مسيحي غرب در آن به سر مي برد ، به وجود آمدن چنين وضعيتي در غرب خيلي عجيب نيست بلكه آنچه كه بيشتر مايه تعجب است ربط دادن اين اوضاع نابسامان  به دين مي باشد . و علت آن هم كليساهاي مسيحي است كه به عنوان مصدر ظلم و پناهگاه ظالمان بوده  و در عين حال سرچشمه ي ناداني و انتشار خرافات هم به حساب مي آمده است . روحانيون كليسا ( اكليروس ) به عنوان انسان هاي سختگير ، مشكل آفرين و وحشت آور كه بدترين شكنجه هاي فكري ، مالي و جسمي را متوجه مردم مي ساختند ، مطرح بودند . درواقع كليسا بزرگترين اقطاع داران بودند ، كساني كه عموم مردم و فرزندانشان را براي كار كردن در زمين هايشان بكار گرفته و شرائط و قيودي را برايشان مي گذاشتند و زندگيشان را به جهنمي تبديل مي كردند كه برايشان بسيار طاقت فرسا بود ، يكي از آسان ترين شرائطشان محروم نمودن آنها و فرزندانشان از علم اندوزي بوده است و اينكه بخش عظيمي از محصولات زراعي كه در زمين هايشان كشت مي كردند را از آنها گرفته و اقطاع گر همسر مرد عامي را در شب اول زفاف براي خود مباح قرار مي داد .

    اگر از نظر شيوع خرافات جامعه ي غرب مسيحي را بررسي كنيم مي بينيم كه كليسا خرافات را به اسم دين در بين مردم رواج مي داد ، چك هاي آمرزش را براي عرضه به عموم تدارك ديده بودند كه احيانا گنهكاران آن را مي خريدند و كليسا مدعي بود كه از طريق آنها گناهان گذشته و آينده ي انسان آمرزيده مي شود . شام رباني هم يكي از خرافات آنها بوده است كه عبارت بود از يك تكه نان و شرابي كه شخص عامي آن را مي خورد تا بر اساس گمان كليسا آن شخص با مسيح پيوند بخورد و بر اساس اعتقاد آنها نان ، گوشت مسيح و خمر ، خون مسيح بوده است و اينگونه خرافات كه هيچ عاقلي نمي تواند آن را تاييد كند در جامعه رواج مي دادند .

    از طرف ديگر كليسا مخالفين اعتقادي خود را شكنجه و سركوب كرده و آنها را به كفر متهم مي كرد ، وقتي برخي از نظريات مربوط به حركت كردن و كروي بودن زمين توسط دانشمندان منتشر شد ، كليسا بلافاصله اقدام به سركوب كردن و سوزاندن و زنداني نمودن و كشتن صاحبان اين نظريات نمود و اين رفتارها تنها بخاطر محافظت از سلطه ي پوشالي خود كه بر اساس خرافات حاصل شده بود صورت گرفت .

    همه ي اين رفتارها منجر به تنفر و تمرد مردم از كليسا شد با اين اميد كه از ظلم و آزار آن رهايي يابند و در نتيجه از دين هم متنفر شدند و از نتائج آن اين بود كه بي ديني در زمينه ي دوري گزيدن از خداي كليسا رواج يافت و سكولاريسم به عنوان نقشه ي راهي در مقابل كليسا طرح ريزي شد . عكس العمل مردم در برابر ستم هاي كليسا بسيار متهورانه و سخت بود بگونه اي كه برخي فرياد مي زدند : آخرين پادشاه را بوسيله ي روده هاي آخرين روحاني كليسا آويزان كنيد )) .

    تعريف سكولاريسم

    در ابتدا اين اصطلاح در معناي محدود مورد استفاده قرار مي گرفت و آن انتقال اختيارات كليسا به قدرت هاي غير ديني بود ، اما بعدا معناي اين كلمه توسط جون هوليوك گسترش يافت و آن را اينگونه تعريف كرد : اعتقاد به امكانيت اصلاح حال انسان با روش هاي مادي .. ( از كتاب العلمانية تحت المجهر ص 12)

    اين معنا نزد ديگر متفكرين كمي دچار تغيير شده و آن را به جدايي دين از دولت معنا كردند (separation of church and state) و اين تعريف شايع در غرب و شرق از سكولاريسم است كه موسسات ديني ( كليسا ) را از موسسات سياسي ( دولت)  جدا كردند و با اين حساب سكولاريسم در مجالات سياسي و اقتصادي منحصر شد .

    بعدا اين مفهوم دچار تحول شد و سكولاريسم را مساوي با دوري از دين تعريف نمودند و اينكه دين تنها محصور در كليسا يا مسجد است و هيچ ارتباطي با شوونات زندگي ندارد .

    با توجه مواردي كه بيان شد ، لازم است به دو امر زير توجه شود :

    امر اول : مي گوييم سكولاريسم در تناقض صريح با دين قرار دارد و صورت عملي و حقيقي تنازع با سلطه ي الهي است ، وقتي اديان آسماني ، خداوند را حاكم مطلق در تصرفات جهان و انسان  مي دانند  ، سكولاريسم كاملا در نقطه ي مقابل اين اعتقاد قرار دارد و هرگونه تشريع و برنامه و تعيين ارزش ها و مصالح و مضار را در اختيار انسان قرار داده و معتقد است انسان به طور كامل از دين بي نياز است .

    با توجه به اين تناقض بين سكولاريسم و اديان آسماني و خصوصا اسلام ، اين گروه از دين خارج شده و از كفار محسوب مي شوند .

    امر دوم : كه مربوط به ظهور سكولاريسم در مجتمع غربي است .

    در حقيقت اسبابي در ايجاد اين عقيده موثر بوده است منتها شايسته بود اينگونه مسائل باعث بي ديني و الحاد جامعه مسيحي نمي شد بلكه افراد آن جامعه در پي تحقيق براي رسيدن به دين حق بر مي آمدند و آن دين را شناسايي مي نمودند .

    نكته اي ديگر كه لازم است ذكر شود  ، اين است كه اسبابي كه منجر به ظهور سكولاريسم در جامعه ي غرب شد ، در شرق اسلامي به هيچ وجه ، وجود نداشت ، چرا كه دين اسلام مانند دين مسيحي تحريف شده نبود و علماي اسلام هم مانند مردان ستمگر دين مسيحي نبودند و موقف اسلام در مورد علم اندوزي موضعي ضد علم نبود بلكه مردم را به آموختن علوم سودمند تشويق مي نمايد و در عين حال دين اسلام با خرافات وارد جنگ شده و بر خلاف تعاليم كليسا براي عقل جايگاهي والا قائل است .

    بنابراين اسلام دين عقيده و شريعت است و تمام مجالات زندگي را در بر مي گيرد در حالي كه مسيحيت تحريف شده تا حد زيادي از مجالات تشريعي به دور است و تنها جانب روحي و اخلاقي را شامل مي شود و كاملا طبيعي است كه مردم به دنبال قوانيني باشند كه مسائل زندگي آنها را منظم گرداند و اين همان چيزي بود كه مسيحيت تحريف شده در خود نداشت اين اسبابي بود كه  باعث شد در غرب مسيحي ، سكولاريسم ظهور كند ، اسبابي كه به هيچ وجه در شرق اسلامي وجود نداشت . در پايان خوب است اين سوال را از خود بپرسيم كه وقتي اسباب ظهور سكولاريسم در شرق اسلامي ما وجود ندارد چرا ما اين عقيده را بر خود تحميل كنيم در حالي كه دين ما تامين كننده ي همه ي نيازهاي زندگي است . ؟!