• مطالب پربیننده

    اسباب پيدايش سكولاريسم در شرق اسلامي

    نوشته شده در تاریخ : جمعه ۲۵ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۰۸

    يكي ديگر از اسباب ظهور سكولاريسم در شرق اسلامي ، پديدار شدن حركت استشراقي است كه اين حركت با هدف تشكيك در فرهنگ اسلامي و خرده گيري از ثوابت دين (نبوت و قرآن و تاريخ اسلامي ) تشكيل شد و اينكه ايجاد دولتي مذهبي را امري نامطلوب معرفي نمايند

     

    ظهور سكولاريسم در غرب به قضاياي تاريخي ، ديني و اجتماعي آن جامعه مربوط مي شود كه در واقع  اين نظام به عنوان راه حل مشكلات اساسي غرب مسيحي پديدار گشت .

    اما شرق اسلامي به طور كامل با غرب نصراني متفاوت بود ، حالا اين سوال مطرح است كه چه اسبابي باعث ظهور سكولاريسم در شرق اسلامي شد ، با وجود اينكه واقع تاريخي و فكري، تجربه ي جامعه ي غربي را در عالم شرق منتفي مي داند كه ما در اين مقاله مي خواهيم به اين پرسش پاسخ دهيم :

    بعد از سقوط خلافت عثماني ، مسلمانان در ضعف به سر مي بردند . استعمار بر ثروت هاي جهان اسلام تسلط يافته و افكار و اعتقادات ناصواب  خود را در بين مسلمانان منتشر مي ساخت كه اين افكار ، پيروان و ياران و مدافعاني را در جامعه ي مشرق زمين پيدا كرد. گروه هاي علمي كه به سوي اروپا فرستاده مي شد بهترين گزينه براي تاثير پذيري بودند و آنها را به عنوان بلندگوي افكار و نظريات خود در شرق قرار دادند .

    مسيحيان داخلي هم نقش بسيار مهمي در ترويج اين تفكرات داشته اند . بعد از سقوط دولت عثماني جدال زيادي در مورد نوع حكومت در شرق ايجاد شد ، برخي نظرشان بر بازگشت خلافت بود ، برخي تشكيل دولت ملي – وطني را خواستار بودند كه در راس آنها مسيحيان عرب قرار داشتند ، همانها كه دعوتشان در راستاي تشكيل دولت ملي وطني نه دولتي ديني بود چرا كه دولت مذهبي را خطري براي خود تصور مي كردند ، بنابراين دولتي كه قرن ها  آنها را مورد حمايت قرار داده بود را مورد توهين و افترا قرار دادند ، سپس گروه هاي مخفي ايجاد كرده و خلاقت اسلامي را مورد تاخت و تاز قرار دادند . ضمن اينكه به سوي تشكيل حكومت هاي ملي گراي غير ديني فرا مي خواندند . كه ازجمله ي اين گروهها مي توان به گروه هاي زير اشاره كرد :  تشكل  بيروت ( فارس نمر ) ، و تشكل عربي الفتاة ، و حزب ملي گراي سوري ( انطوان سعاده) و حزب بعث عربي كمونيستي ( مشيل عفلق ) .

    بعد از آن در زمينه ي نشر افكارشان ، شروع به فعاليت نمودند و مجلات و روزنامه ها را انتشار داده و افكار سكولاري خود را تحت مسماهاي زيبا و فريبنده  ،  چاشني آن ساختند تا از اين طريق بتوانند مردم را فريب دهند . بنابراين نشريات زيادي مانند (( الجنان)) ، (( المقتطف )) ، و (( الهلال )) را منتشر ساخته كه نويسندگان آنها ناصيف يازجي ، يعقوب صروف ، و جرجي زيدان بودند و ظهور سكولاريسم در شرق اسلامي را پايه ريزي نمودند .

    در اينجا قسمتي از اين افكار طليعه ي شر و بدي هستند را با هم مرور مي كنيم : شبلي شميل مي گويد : اينگونه نيست كه حكم ديني و حكم استبدادي تنها باطل باشند ، بلكه غير طبيعي و نادرست هم مي باشند .

    و مي گويد : در عصر حاضر ، وحدت تنها با ايجاد پيوند ملي ممكن است و بايستي بين حكومت ديني و حكومت مدني جدايي بيندازيم .( نگاه شود : العلمانية 558-559 ) .

    در ادامه اين مسيحيان جملاتي فريبنده را به عنوان شعار خود انتخاب كردند : و آن (( دين از آن خداوند و وطن از آن همگي است )) و اين شعار ، اگرچه داراي الفاظ زيبايي است منتها معناي ناپاك و خبيثي را به همراه دارد و در واقع سكولاريسم را در الفاظي كوتاه بيان مي كند به اين صورت كه بين دين و وطن جدايي مي اندازد و مي گويد دين مال خدا و وطن مال همه ي مردم است انگار بين ايندو تضاد و تقابل وجود دارد و اين عين نظريه ي جدايي دين از دولت است كه سكولاريسم بدان قائل مي باشد .

    يكي ديگر از اسباب ظهور سكولاريسم در شرق اسلامي ، پديدار شدن حركت استشراقي است كه اين حركت  با هدف تشكيك در فرهنگ اسلامي و خرده گيري از  ثوابت دين (نبوت و قرآن و تاريخ اسلامي ) تشكيل شد و اينكه ايجاد دولتي مذهبي را امري نامطلوب معرفي نمايند . بنابراين مراكز بحث را تاسيس كرده و كتابهايي راتاليف نمودند كه در اسلام و عقيده و شريعت تشكيك ايجاد مي نمود و شبهاتي را در مورد قرآن و پيامبر و اسلام در بين مردم انتشار مي داد و گروههاي شاذ و نابوده شده ي منسوب به اسلام را دوباره زنده گرداندند كه همه ي اين كارها را بخاطر ايجاد شك و شبهه در عقائد مسلمانان انجام مي دادند تا بتوانند زمينه ي قبول عقائد باطل و آراء فاسدشان را در آنها ايجاد نمايند .

    اين حركت در داخل كشورهاي اسلامي ، پيرواني پيدا كرد كه اقدام به ترويج تفكرشان مي نمودند ،‌بنابراين سكولاريسم وارد زندگي مردم شد و نتيجتا در زمينه ي شوونات زندگي مردم دادگاه هاي مدني و قانون وضعي تدوين شد كه به عنوان مثال مي توان به موارد زير اشاره كرد : انگلستان در هند عمل كردن به شريعت اسلام را ملغي اعلام كرد ، ناپلئون در مصر قانون فرنسوي را بجاي قانون اسلام قرار داد ، بگونه اي كه از دين تنها برخي از احوالات شخصي باقي ماند و وضعيت در بسياري از كشورهاي اسلامي بدين گونه بود و نظام حاكم دست نشانده ي استعمار و در راستاي امتداد فكري و سياسي آنها قرار داشت .

    البته آگاهي صحيح علمي برخي از مسلمانان و روشن گري برخي از علماي مسلمين در مورد واقعيت فرهنگ غربي منجر به ازدياد مقاومت در مقابل اين آراء فاسد و باطل گشت و اخيرا بالارفتن آگاهي هاي ديني مسلمانان منجر به كمر نگ شدن عقائد باطله ي سكولاريسم شده است بنابراين در مجالات اقتصادي ، بانك هاي اسلامي تاسيس شده و در زمينه هاي اموزشي مدارس اسلامي در مقاطع مختلف آغاز بكار كرده است ، در زمينه هاي اخلاقي هم ، التزام به پوشش هاي اسلامي در جاي جاي كشورها مشاهده مي شود و اين تطورات اگرچه ناچيز است منتها گام مهمي در راستاي بازگشت كل شرق به آغوش برنامه هاي اسلام است .