• مطالب پربیننده

    نبوغ سیاسی رسول الله صلی الله علیه و سلم

    نوشته شده در تاریخ : يكشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۰۶:۳۴

    آن‌چه دعوتگران باید بدانند این است كه رهبر باید دعوت و رسالت خود را با كمترین قربانی از دشواری‌ها رهایی بخشد و نیز با آمادگی كامل و حُسن استفاده در برابر اوضاع و احوال پیش آمده، انعطاف پذیر باشد؛

    زندگی پیامبر صلى الله علیه وسلم و سیره‌ی او همان نمونه‌ی عالی است كه هر مسلمانی از آن پیروی می‌كند. این راه و روش اگر چه دیرینه و مربوط به گذشته است، اما در هر عصری و زمانی جدید و نو است و با احكام خود هر گروه و جمعیتی را به سوی خیر و میادین جاودانگی رهنمون می‌سازد. و چون میلاد پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى الله علیه وسلم در نزد هر مسلمانی گرامی است، مسلّماً گرامی‌ترین موضوع در نزد هر دعوتگر مسلمانی نیز هست؛ زیرا به بهانه‌ی این سالگرد، ارتباط خود را با رهبر بزرگوار و عظیم خود تجدید می‌كند و عملكردش را با وی تطبیق می‌نماید و با امعان نظر در اهداف و طرح‌های دعوت در مراحل اوّلیه كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم آن را پی ریزی كرد و سكان آن را بر مبنای وحی و نبوغی كه راه‌های حق و پیروزی را تعیین نمود، رهبری كرده، موجبات رشد و تكامل خود را فراهم می‌نماید.

    بحث ما اختصاص به بخشی از عظمت آن حضرت صلى الله علیه وسلم دارد كه برای همه‌ی دعوتگران خواه به عنوان رهبر یا سرباز مفید است و شایسته است كه به عنوان درسی بدان توجه كنیم؛ زیرا پیروزی دعوت در بسیاری از مواقع دشوار تا حد زیادی مبنی بر درك این ویژگی است.

    پیامبر صلى الله علیه وسلم سعی می‌كرد در یك زمان با تمام دشمنانش درگیر و مواجه نشود و هرگاه دشمنانش برای جنگ با او متحد می‌شدند، می‌كوشیدند تا به هر وسیله‌ای كه شده، میانشان جدایی افكند و هرگاه فرصتی می‌یافت، ابتدا به آنان كه قوی‌تر بودند، حمله می‌برد؛ سپس به سایرین تا این‌كه بر همه‌ی آنان پیروز می‌گشت. آن حضرت صلى الله علیه وسلم هرگاه كاری را اراده می‌كرد و مانعی پیش می‌آمد، هم‌چون مبارزی مغرور كه در صدد پیروزی است، نبود؛ بلكه شرایط و اوضاع و احوال موجود را ارزیابی می‌كرد و بین آن‌چه كه می‌خواست و امكاناتی كه داشت مقایسه می‌نمود و چنان‌چه موقعیت را مناسب نمی‌دید، خواسته‌ی خود را به وقتی دیگر موكول می‌نمود. بدین گونه در طی حیات شریفش رسالت از بسیاری از مصائب و مشكلات رهایی یافت و نیز مانع از آن می‌شد كه دشمنانش بتوانند همه با هم به او حمله كنند؛ جز در جنگ احزاب كه نتواست مانع از آن شود، بر دشمنان رسالت یكی پس از دیگری ضربات متوالی و پی در پی را وارد می‌كرد و در مواقع بحرانی برای دفع ضرر یا كسب موقعیتی برای پیروزی از برخی مظاهر قدرت چشم پوشی می‌كرد. اینك به نمونه‌هایی چند در این مورد توجه كنید:

    رفتار رسول خدا صلى الله علیه وسلم با یهودیان مدینه
    وقتی كه پیامبر صلى الله علیه وسلم پس از هجرت در مدینه مستقر شد، لازم بود برای جنگ و مقابله با قریش آماده شود؛ زیرا قریش نمی‌توانست بپذیرد كه آن حضرت صلى الله علیه وسلم در مدینه صاحب قدرت و عزت شده است، دشمنی كه سیزده سال در برابر دعوت پیامبر صلى الله علیه وسلم مقاومت خصمانه كرده است، چگونه می‌تواند راضی شود كه محمّد صلى الله علیه وسلم از چنگ او بگریزد و در مدینه پیشوای بزرگ و محبوب آن گردد؟ لذا از نظر رسول خدا صلى الله علیه وسلم پس از هجرت، جنگ با قریش امری طبیعی و مسلّم بود. در مدینه در كنار دو قبیله‌ی اوس و خزرج تعداد زیادی از یهودیان در زمین‌های اطراف مدینه و مناطق مسلط بر آن سكونت داشتند، پیامبر صلى الله علیه وسلم از یهودیان انتظار نداشت كه دعوتش را بپذیرند و به انتشار آن راضی باشند؛ چون آنان بر مقدرات مردم مدینه مسلط بودند و برای استمرار سیطره‌ی سیاسی و مالی خود همواره بین دو قبیله‌ی اوس و خزرج دشمنی ایجاد می‌كردند، بنابراین چگونه راضی می‌شدند كه بین همسایگانشان وحدت به وجود آید و جنگ و فتنه‌های داخلی خاتمه یابد؟

    این از یك سو، از جهت دیگر تاریخ یهود مالامال از مخالفت با انبیای الهی و كشتن آنان و ایجاد فتنه و آشوب در جوامعی بوده كه می‌زیسته‌اند. بدین گونه پیامبر صلى الله علیه وسلم كه در مكه دشمنش تنها قریش و هم‌پیمانان آن بود، در مدینه با جبهه‌ی دیگری كه مخالف و سد راه او بود، مواجه شد. در این‌جاست كه دوراندیشی خردمندانه‌ی آن حضرت صلى الله علیه وسلم هویدا می‌شود؛ برای این‌كه از شر یهود در امان باشد، با آنان پیمان هم‌كاری بست و آن‌ها را از پشتیبانی از قریش در جنگ‌های آتی باز داشت. پیمان بسته شد و یهود از جمله ساكنان مدینه شمرده شد و به موجب این پیمان می‌بایستی در برابر كسانی كه به مدینه حمله می‌كردند، دفاع كنند و به این‌گونه در مواقع دشوار و سختی با مسلمانان متحد باشند. به این شیوه پیامبر صلى الله علیه وسلم توانست برای رویارویی با دشمنی‌های قریش آسوده خاطر شد و با آنان در بدر و اُحد و… وارد جنگ شد در حالی كه از وضعیت داخل مدینه مطمئن گردید كه از شر یهود در امان است؛ چون یهودیان در زمین‌ها و تپه‌های اطراف مدینه سكونت داشتند و در آزار رساندن به پیامبر صلى الله علیه وسلم قوی‌تر از قریش بودند.

    رفتار رسول خدا صلى الله علیه وسلم با یهودیان بنی قَینُقاع
    اما سرشت یهود كه با غدر و خیانت عجین بود، همین كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم در جنگ بدر بر قریش پیروز شد، موجبات كینه و دشمنی در آنان برانگیخته شد و شروع كردند به اذیت و آزار مسلمانان، از جمله به بعضی از زنان انصار خیانت نمودند و آنان را هتك حرمت كردند. رسول خدا صلى الله علیه وسلم در حالی كه می‌دانست یهودیان مدینه نیز مرتكب همان اعمال بنی قینقاع خواهند شد، اما مصلحت ندید كه یك دفعه با همه‌ی آنان وارد جنگ شود، لذاتنها با قبیله‌ی بنی قینقاع جنگید و آنان را تبعید كرد و با سایر یهودیان بر پیمان خود باقی ماند؛ زیرا اینان ظاهراً نقض پیمان نكرده بودند و جنگ با قریش نیز با پیروزی در بدر خاتمه یافته تلقی نمی‌شد.

    رفتار پیامبر صلى الله علیه وسلم با یهودیان بنی نضیر
    بنی نضیر كه در نزدیكی مدینه می‌زیسته‌اند، قبل از اسلام از هم‌پیمانان قبیله‌ی خزرج بودند. بعد از تبعید یهودیان قینقاع دست به تحركاتی زدند و با رسول خدا صلى الله علیه وسلم دشمنی آغاز كردند و بر قتل وی و همراهش هم‌داستان شدند؛ لذا پیامبر صلى الله علیه وسلم بعد از این خیانت به آنان اخطار كرد كه از مكان خود كوچ كنند، اما نپذیرفتند و در قلعه‌های خود سنگر گرفتند. مسلمانان با آنان وارد جنگ شدند و پیروز گشتند. پس به ناچار از آن سرزمین كوچ كردند، پیامبر صلى الله علیه وسلم از سر لطف اجازه داد غیر از ادوات جنگی اموال منقولی كه قابل حمل بر شتر است، با خود ببرند.

    رفتار رسول خدا صلى الله علیه وسلم با یهودیان بنی قریظه
    رسول خدا صلى الله علیه وسلم با سایر یهودیانی كه پیمان‌شكنی نكرده بودند، هم‌چنان بر میثاق خود پابرجا ماند، اگر چه دلایل فراوانی حاكی از آن بود كه همه‌ی آنان از توسعه‌ی اسلام ناخشنوداند و برای خیانت به پیامبر صلى الله علیه وسلم و یارانش در انتظار فرصت‌اند و این بدان خاطر بود كه آن حضرت صلى الله علیه وسلم بنا به طرح خردمندانه‌ی خود نمی‌خواست در دو جبهه بجنگد و از جبهه‌ای كه خطرش بیش‌تر بود، پرهیز می‌كرد و به جبهه‌ای كه امكان پیروزی در آن بیش‌تر بود، رو می‌آورد، اما همواره جنگ با قریش جنگی اساسی و اصلی بود؛ از این رو باید تمام توجهش بدان سو می‌بود و تا آن‌جا كه می‌توانست می‌بایست از دشمنی با یهود بكاهد تا بالأخره در جنگ نهایی با قریش پیروز شود. اما یهود مردمی نبودند كه به صلح و زندگی آرام و با عزت راضی شوند. همین كه بزرگان بنی نضیر به سبب خیانتشان تبعید شدند، دست به تحریك و شوراندن قریش و دیگر قبایل عرب بر ضد رسول خدا صلى الله علیه وسلم و یارانش زدند و نتیجه‌ی آن جنگ احزاب شد كه از قبایل قریش و غطفان و مرّه و اشجع و بنی سلیم و بنی اسد تشكیل شده بود و با ده هزار مرد جنگی به مدینه یورش بردند. در این اثنا بنی قریظه كه یهودیان ساكنمدینه بودند، پیمان خود را با مسلمانان نقض كردند و با رسول خدا صلى الله علیه وسلم دشمنی آغاز نمودند به این گمان كه این جنگ به كار مسلمانان در مدینه خاتمه می‌دهد؛ از این رو اعلام جنگ دادند و با احزاب متحد شدند و این‌گونه كار بر مسلمانان سخت شد. مردم مدینه نسبت به جان بچه‌ها و زنان خود نگران شدند؛ چون با اعلام جنگ بنی قریظه مسلمانان در داخل مدینه نیز امنیت نداشتند. رسول خدا صلى الله علیه وسلم در صدد ایجاد تفرقه در بین احزاب برآمد؛ به این‌گونه كه به قبیله‌ی غطفان قول داد در برابر عقب نشینی آنان از معركه یك‌سوم محصول مدینه را به آنان بدهد. مسلمانان از این كار ناخشنود بودند تا این‌كه خداوند پیامبر صلى الله علیه وسلم و یارانش را مورد عنایت خود قرار داد، به این‌گونه كه نعیم بن مسعود از قبیله‌ی غطفان كه دوست قریش و یهودیان بود، مسلمان شد و به دستور آن حضرت صلى الله علیه وسلم در بین قریش و یهود تفرقه انداخت و در هر كدام بذر تردید و احتیاط را كاشت؛ در نتیجه احزاب دچار تفرقه شدند و خداوند در شبی سخت تاریك بادی سرد و شدید به یاری مسلمانان فرستاد. قریش و هم پیمانانش گریختند بدون این‌كه چیزی را با خود به همراه ببرند. صبح معلوم شد كه قبایل عرب در تاریكی شب فرار كرده‌اند. مسلمانان با بنی قریظه كه در ساعت‌های دشواری و سختی خیانت كرده بودند، رو در رو شدند و كارشان با حكمیت هم‌پیمانشان سعد بن معاذ خاتمه یافت به این‌گونه كه مردانشان كشته شوند و زنان و بچه‌هایشان به اسارت درآیند.

    رفتار رسول خدا صلى الله علیه وسلم با سایر یهودیان
    پیامبر صلى الله علیه وسلم منتظر شد تا صلح حدیبیه به انجام رسید و از شر قریش در امان ماند، سپس در صدد برآمد تا كار سایر یهودیانی كه در مدینه باقی مانده بودند، یك‌سره كند؛ پس به یهودیان فدك اعلام كرد: اگر مایل‌اند، بمانند و یا از آن‌جا بروند. سپس به یهودیان وادی القرى و خیبر نیز چنین پیشنهادی كرد، همه پذیرفتند كه صلح كنند و به مسلمانان مالیات (جزیه) بدهند.

    بدین گونه پیامبر صلى الله علیه وسلم بر آنان پیروز شد و آن‌ها را از قدرت نظامی خلع ید نمود و جنگ با یهود را خاتمه داد بدون این‌كه یك‌جا با همه‌ی آنان بجنگد و یا با آنان و با قریش در یك زمان وارد جنگ شود.

    این درس و پندی است از تاریخ سیاسی و نظامی رسول خدا صلى الله علیه وسلم كه ما را بر ذكاوت و مهارت او در رسیدن به پیروزی رهنمون می‌سازد، بدون این‌كه دشمنان را یك‌جا علیه خود بشوراند تا جایی كه می‌توانست مانع اتحاد آنان می‌شد، همان‌طور كه در جنگ خندق انجام داد و یا این‌كه یكی یكی آن‌ها را مورد حمله قرار می‌داد همان‌طوری كه در یك‌سره كردن كار یهود در عربستان چنین عمل نمود.

    عملكرد پیامبر صلى الله علیه وسلم در صلح حدیبیه
    الگوی دیگری پیش روی ماست كه بر انعطاف پذیری رسول خدا صلى الله علیه وسلم و مهارت و ذكاوت او دلالت دارد. آن حضرت صلى الله علیه وسلم مصلحت بلند مدت را بر مصلحت موقتی كه با احساسات می‌توان بدان دست یافت، اما بسیاری از دستاوردهای سیاسی را از بین می‌برد، مقدم می‌داشت. در صلح حدیبیه، رسول خدا صلى الله علیه وسلم قصد جنگ با قریش را نداشت؛ بلكه می‌خواست كعبه را طواف كند و حج عمره به جا آورد. چون قریشیان بر منع آن حضرت صلى الله علیه وسلم اصرار ورزیدند [و عثمان بن عفان رضی الله عنه پیك صلح پیامبر صلى الله علیه وسلم را كه در ضمن داماد او نیز بود، به گروگان گرفتند و شایع شد كه او را به قتل رسانده‌اند]، تصمیم گرفت با آنان بجنگد؛ همه‌ی مسلمانان را آماده‌ی فداكاری یافت و همه با آن حضرت صلى الله علیه وسلم بیعت كردند تا دم مرگ به او وفادار باشند؛ این بیعت به بیعت رضوان مشهور است. تا این‌كه قریش با شرایطی كه معروف است، خواستار صلح گردید؛ شرایطی كه در ابتدای امر مورد رضایت مسلمانان نبود؛ چرا كه آن را مایه‌ی ضعف و خواری خود می‌دانستند.

    اما رسول رهبر صلى الله علیه وسلم به اهدافی نظر داشت كه سربازان مؤمنش بدان توجهی نداشتند. پیامبر صلى الله علیه وسلم بر پذیرفتن شرایط اصرار ورزید؛ لذا مسلمانان چاره‌ای جز پذیرفتن آن نداشتند. بعداً معلوم شد كه این شرایط از جمله عواملی بود كه پایانی را كه در انتظار بت پرستی جزیرة العرب بود، به جلو انداخت. در واقع صلح حدیبیه اولین گام برای فتح مكه و تسلیم شدن بت پرستی عربستان بود؛ به گونه‌ای كه دیگر قد علم نكند و هیچ‌گاه سر بر نیاورد.

    در رابطه با این بحث، آن‌چه دعوتگران باید بدانند این است كه رهبر باید دعوت و رسالت خود را با كمترین قربانی از دشواری‌ها رهایی بخشد و نیز با آمادگی كامل و حُسن استفاده در برابر اوضاع و احوال پیش آمده، انعطاف پذیر باشد؛ همان‌گونه كه پیامبر صلى الله علیه وسلم در صلح حدیبیه انجام داد، وقتی كه قریش اصرار داشت مسلمانان در آن سال وارد مكه نشوند با وجود این‌كه ورودشان به مكه قریب الوقوع بود، از تصمیم خود منصرف شدند، در حالی كه می‌توانستند با قدرت و اقتدار خواسته‌ی خود را عملی سازند. اما جنگ در آن روز قربانیان زیادی را از مسلمانان می‌گرفت؛ لیكن آن‌چه كه از طریق صلح از نظر سیاسی و دینی نصیب مسلمانان می‌شد، بسیار بیش‌تر از آن‌چه بود كه در آن روز از طریق جنگ به دست می‌آمد.

    این دستاورد بزرگ فقط بعد از گذشت دو سال حاصل شد و رسول خدا صلى الله علیه وسلم فاتحانه وارد مكه شد و قریش تسلیم او گشت و متعاقب آن مردم گروه گروه به اسلام گرویدند.

    رهبرنباید ذره‌ای از حماسه و غیرت سربازان و نیروهای خود بكاهد؛ همان‌طور كه رسول خدا صلى الله علیه وسلم سخت گیری حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه و مخالفت او با شرایط صلح حدیبیه را تحمل كرد و نیز بر نیروها و سربازان واجب است كه هرگاه رهبر بر فرمان خود مصمم بود، از نافرمانی و سركشی بپرهیزند.

    این درسی بزرگ از جمله درس‌های سیره‌ی آن حضرت صلى الله علیه وسلم است كه شایان آن است كه امروز همه‌ی ما رهبر و سرباز آن را به یاد آوریم؛ چرا كه دعوت در پرخطرترین مراحل خود در تكاپو و حركت است و شباهت‌های زیادی بین شرایط زمان حاضر با شرایط روز صلح حدیبیه وجود دارد.

    درود و رحمت بی‌كران خداوند بر پیشوای عظیم الشأن ما كه خداوند متعال در حق او فرمود: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ یَرْجُواْ اللهَ وَالیَومَ الآخِرِ﴾ [احزاب:۲۱]؛ در رفتار و گفتار پیامبر خدا سرمشق و الگوی بسیار نیكی برای شماست، برای آنان‌كه به خداوند امید دارند و خواهان قیامت‌اند.

    • برگرفته از ”ستارگان هدایت در تاریخ اسلام؛ عظماؤنا فی التاریخ“
    تألیف: دكتر مصطفى السباعی
    ترجمه: امیر صادق تبریزی

    منبع : http://www.sunnatonline.com