• مطالب پربیننده

    آيا قرآن عقيده ي تثليث را تاييد مي كند ؟

    نوشته شده در تاریخ : پنجشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۰۳

    قول به تثليث هيچ اصلي در قرآن ندارد بلكه نقيض آن در قرآن مضبوط است ، لذا اين عقيده هيچ عقل سالم و نقل صحيحي آن را نمي پذيرد بلكه همه ي دلائل آن را منتفي مي داند .

     

    برخي از مسيحيان براي تاييد اعتقاداتشان به برخي از آيات قرآن كريم مراجعه كرده و بر اساس معتقدات خود آنها را تفسير مي كنند و اين گوياي ايمان آنها به قرآن و تصديق كتاب آسماني ما نيست ، بلكه تنها بخاطر به فتنه انداختن مومنان و مرتد نمودن آنها ، به اين عمل مبادرت مي ورزند .

    به عنوان مثال براي اثبات عقيده ي تثليث به برخي از آيات قرآن كريم استدلال مي نمايند ، يكي از آياتي كه در اين زمينه بدان تمسك مي جويند ، گفتار خداوند متعال است آنجا كه مي فرمايد : ((مسيح، عيسى بن مريم، فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست. )) النساء:171) و از اين آيه برداشت مي كنند كه خداوند سه تا در يكي و يا يكي در سه تا هست كه الله و عيسي و روح القدس باشد و يا مي گويند : خداي پدر و خداي پسر و روح القدس . و بر اين اساس ابراز مي دارند : پدر و پسر و روح القدس  ، هر سه خداوند هستند . اين خلاصه ي عقيده ي تثليث است .

    همچنين يكي از استدلال هاي آنان در اين زمينه ، نسبت دادن ضمير جمع به الله متعال است  ؛ همانگونه كه خداوند عزوجل مي فرمايد : ((ما تو را پيروزى بخشيديم [چه‌] پيروزى درخشانى!))  الفتح:1)و مي فرمايد : ((ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بينديشيد.)) يوسف:2) و مي فرمايد : ((بى‌ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‌ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود. )) الحجر: 9)و آيات زيادي كه در اين زمينه وجود دارد و مي گويند كه اين اسنادهاي ضمير جمع به خداوند در قرآن گوياي عقيده ي تثليث مي باشد .

    گروهي ديگر از نصارا ابراز مي دارند كه از صيغه ي (( بسم الله الرحمن الرحيم )) كه آيه اي از قرآن است را مي توان عقيده ي تثليث را برداشت كرد و آنرا سه صيغه به حساب مي آورند ؛ مي گويند : بسمله ي مسيحيان  اين است  :  به نام پدر ، پسر و روح القدس ، و بسمله ي اسلامي هم (( بسم الله الرحمن الرحيم )) مي باشد ، نزد مسيحيان پدر ، پسر و روح القدس مطرح است و اينجا الله ، الرحمن و الرحيم !!

    اين خلاصه ي قول در مورد استدلال مسيحيان به عقيده ي تثليث از قرآن بود و مواردي ديگري هم هست كه نمي خواهيم در اينجا بدان بپردازيم .

    شايسته است شخص بپرسد آيا واقعا در قرآن آياتي كه – وفق اعتقاد آنها - دال بر عقيده ي تثليث باشد وجود دارد ؟ در اين مقاله مي خواهيم به اين سوال پاسخ دهيم ، اما قبل از آن بايد به امر مهمي اشاره كنم : افرادي كه با استدلال به قرآن مي خواهند برخي از عقائد مسيحيان را اثبات نمايند از روش غربال گري در استدلال استفاده مي نمايند به اين روش كه برخي از نصوص كه مويد عقائدشان است را گرفته و تمام نصوصي كه در نقض مذهب و ابطال عقائدشان مي باشد را به گوشه اي مي اندازند و قرآن به اين امر اشاره فرموده است : ((آيا شما به پاره‌اى از كتاب [تورات‌] ايمان مى‌آوريد، و به پاره‌اى كفر مى‌ورزيد؟ )) البقرة:85 و اين منش كسي نيست كه در پي كسب حقيقت است بلكه پيروان هوي و هوس چنين مسلكي دارند .

    بنابراين لازم است كسي كه مي خواهد با قرآن ، عقيده ي تثليث را اثبات نمايد ، در نظر داشته باشد كه آيات زيادي در قرآن در ابطال اين عقيده و كفر و شرك ناميدن آن ، آمده است ، لذا يا بايد تمام ادله هاي قرآني را بپذيرد و يا اينكه اگر مي خواهد قسمتي از آيات را گرفته و قسمتي ديگر را رها نمايد از استدلال كردن به قرآن خودداري نمايد ، چرا كه اين خارج از انصاف علمي است .

    بعد از اين توضيح منهجي ، به شبهات مطروحه و رد آنها مي پردازيم :

    1-  استدلالشان به آيه ي زير بر عقيده ي تثليث ، آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد : ((((مسيح، عيسى بن مريم، فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست. )) النساء:171 )) در جواب مي گوييم : اين گفته ي شما كه مي گوييد سه تا ، يكي هستند و يكي سه تاست ، با يكديگر در تناقض آشكار است ، چرا كه هيچ عاقلي نمي تواند معتقد باشد كه يك چيز در عين حال كه سه تاست ، يكي هم مي باشد چرا كه اين ، اجتماع ضدين است و اجتماع ضدان به اتفاق عقلا محال است .

    ثانيا بايد گفت : مقصود از (( الكلمة)) در اينجا كلمه اي است كه با آن آسمانها و زمين بر پا شده است كه همان لفظ (( كن : باش )) مي باشد و در واقع با اين كلمه همه ي مخلوقات ايجاد شده اند ، و در آيه ((  كلمة )) به الله مضاف شده است و صفتي از صفات حضرت حق است لذا از باب اضافه ي صفت به موصوف مي باشد و كاملا مشخص است كه صفت قائم به ذات نيست بلكه ناچارا بايد موصوفي داشته باشد ، بنابراين كلمه در اين آيه ذاتا مستقل نبوده و قائم به ذات نمي باشد .

    اما منظور از (( الروح )) در آيه ، آن نيست كه شما پنداشته ايد  ؛ و در اين زمينه بايد بيان داشت : اگر شما اعتقاد داريد كه تنها عيسي مسيح صفت فرزندي و الوهيت را داراست و در اين زمينه به گفتار خداوند متعال كه فرموده اند : (( وروح منه : روحي از او )) استدلال مي كنيد ، پس با اين گفته ، لازم مي آيد كه بگوييد استحقاق آدم عليه السلام به نسبت فرزند خداوند بودن بيشتر از عيسي عليه السلام است  ، چرا كه خداوند متعال در مورد آدم مي فرمايد : ((پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد. )) الحجر:29) بنابراين بدون شك اين گفتارتان دليلي بر عليه خودتان مي باشد . بنابراين وقتي گفتار خداوند متعال در مورد آدم كه فرموده اند : (( از روحم در او دميدم )) دال بر اين است كه اين روح مخلوق است و صفتي از صفات باريتعالي نيست ، در مورد عيسي هم بايد چنين باشد . چرا كه لفظ يكي است . ضمن اينكه اعجاز در مورد آفرينش آدم بدون پدر و مادر بيشتر از اعجاز آفرينش عيسي بدون پدر است ، و بر اساس قول شما در اين صورت آدم بايد بيشتر از عيسي استحقاق فرزندي خداوند را داشته باشد ؛ با اين تفاصيل مشخص شد كه منظور از (( روح )) در آيه چيزي غير از اعتقاد شماست و آن اينكه اين روح خلقي از خلق الله است .

     مضاف بر اين ، لفظ (( منه : روحي از او )) ، گوياي اين است كه تمام امر آفرينش به الله برگشته و از او آغاز مي شود و همانگونه كه علما گفته اند : (( من )) ابتدايي است و ضمير در آن به الله بر مي گردد ، مانند گفتار خداوند متعال كه مي فرمايند : ((وسخر لكم ما في السماوات وما في الأرض جميعًا منه} (و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است به سود شما رام كرد؛ همه از اوست. : الجاثية:13)) يعني تمام آنچه را كه در زمين و آسمانهاست آفرينش و ايجادش با خداوند بوده است ؛ پس روح در اين آيه نيز مخلوقي از مخلوقات خداوند بوده و قائم به ذات نمي باشد .

    بايد تصريح كنم كه منبع عقيده ي تثليث متني است كه در انجيل متي آمده است : مردم را به اسم پدر و پسر و روح القدس غسل مي دهند )) و اعتقادشان به تثليث را بر اين قول استوار ساخته اند و گفته اند كه خداوند سه اقنوم دارد و لفظ اقنوم هيچ پيامبري قبل از عيسي عليه السلام و حتي خود عيسي علي نبيناو عليه الصلاه و السلام بدان تلفظ نكرده است حتي حواريون و ياران عيسي هم چنين لفظي بكار نبرده اند و اين نكته اي است كه خودشان بدان معترفند .

    نكته ي ديگر اينكه كتابهاي منقول از پيامبران كه نزدشان دارند هيچكدام  صفات خداوند را به اسم پسر و روح القدس نامگذاري نكرده است ، و مسبوق به سابقه نيست كه پيامبري علم و حكمت و كلام خداوند را ، فرزند خداوند ناميده باشد يا اينكه حيات و قدرت باريتعالي به روح القدس نامگذاري نمايد ، بلكه منظور از روح القدس در سخنان پيامبران ، فرشته يا آنچه كه بر قلوب پيامبران و صالحان از هدايت و نور نازل مي شود ، بوده است . با بيانات فوق دانسته مي شود كه تفسيرشان از قول عيسي مسيح عليه السلام به اين صورت كه به اسم پدر و پسر و روح القدس غسل مي دهند ، دروغ بستني آشكار بر اين پيامبر خداست .

    اما استدلالشان به اينكه در برخي از آيات قرآن ضمير جمع به الله نسبت داده شده است ، اين موضوع به هيچ وجه نمي تواند گوياي عقيده ي تثليث باشد ؛ بلكه اين استدلال بيانگر ناداني و فقر علمي گوينده بوده كه با كلام عرب و اسلوب قرآن هيچ آشنايي نداشته است .

    توضيح اينكه : صيغه ي نسبت دادن ضمير جمع به مفرد كه در جاهاي مختلفي از قرآن آمده است ، صيغه اي كه نزد عرب شايع است و به هيچ وجه نمي توان تعدد متكلم را فهميد ، بلكه بخاطر تفخيم و تعظيم استفاده مي شود ؛ اگر عرب در كلامش گفت : اين كار را انجام داديم ، يا به فلان چيز امر كرديم و به فلان مكان رفتيم .. در تمام اين موارد ، تنها منظورش بزرگداشت متكلم است و اگر لغت عرب را بررسي كنيم در شعرها و نثرهاي آنان چنين اسلوبي را خواهيم يافت و قرآن هم بر اساس لغت عرب نازل شده است .
    ضمنا ، در قرآن كريم آياتي هم وجود دارد كه با صيغه ي مفرد از الله سخن مي گويد  ، همانگونه كه مي فرمايد :(( منم، من، خدايى كه جز من خدايى نيست، پس مرا پرستش كن و به ياد من نماز برپا دار.)) } (طه:14)حتي در برخي جاها صيغه ي مفرد و جمع در كنار هم مورد استفاده قرار گرفته است ، مثلا در سوره ي علق در ابتداي آن مي خوانيم : ((بخوان به نام پروردگارت كه آفريدانسان را از عَلَق آفريد..)) العلق:1-2) اين صيغه ي مفرد است ؛ و در آخر آن آمده است : ((بزودى آتشبانان را فرا خوانيم.)) العلق:18 بايد گفت : اگر آياتي كه با صيغه ي جمع آمده است دال بر تثليث است در اين صورت جواب شما از آياتي كه با صيغه ي مفرد آمده است چگونه خواهد بود ؟!

    بر فرض هم اگر بخاطر مناقشه بپذيريم كه صيغه ي جمع در قرآن ، بر تعدد دلالت دارد  ، اين سوال مطرح مي شود كه قائلين به اين قول چگونه خدايان متعدد را در سه خدا محدود كرده اند و در اين زمينه به كدام آيه از قرآن استدلال نموده اند ؟ !

    اما استدلالشان به اينكه بسمله دال بر تثليث است ، بيانگر جهالتشان به نسبت كلام عرب است با اين توضيح كه : صيغه ي بسمله در واقع تكرار صفات است ، خداوند رحمن ، رحيم ، ملك ، قدوس و .. مي باشد و نود و نه اسم و بيشتر دارد اما ذاتش يكي است و تعدد ذات با تعدد صفت با هم متفاوتند . مسيحيان مي گويند : به نام پدر و پسر و روح القدس ؛ در حالي كه مسلمانان نمي گويند : بسم الله و الرحمن و الرحيم بلكه مي گويند : بسم الله الرحمن الرحيم و تفاوت بين ايندو كاملا آشكار است .

    و در پايان: تعبيرات قرآني در مورد عيسي كه ايشان را كلمه ي الله و روح منه ناميده است را بايد در پرتو آياتي ديگر كه الوهيت و بنوت مسيح را نفي مي كند ، فهميد و اينكه قائلين به اين قول را كافر ناميده است اين از يك طرف و از طرف ديگر ،  عيسي و مادرش از كساني كه او را خدا مي نامند بيزاري جسته و به بشر بودنش اعتراف مي كند و اينكه او خلقي از مخلوقات الله است كه به صفت رسالت مشرف شده است و چيزي بالاتر از اين نيست خداوند مي فرمايد : ((مسيح، پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسيار راستگو بود.  )) المائدة:75)

    با تفاصيل فوق مشخص شد كه قول به تثليث هيچ اصلي در قرآن ندارد بلكه نقيض آن در قرآن مضبوط است ، لذا اين عقيده هيچ  عقل سالم و نقل صحيحي آن را نمي پذيرد بلكه همه ي دلائل آن را منتفي مي داند . 

    ترجمه : از مقاله ی منتشر شده در سایت اسلام ویب