اگر جوامع انساني به مسئوليتهاي خود در برابر خانواده، اجتماع و كشور خويش عمل كنند و در همة فراز و نشيبهاي زندگي دست از كار و تلاش برندارند و به دانش روي آورده، در زمينههاي رشد و شكوفايي و تجارت و كشاورزي و صنعت بكوشند، جوامعي با فضيلت، با كرامت و با عزت خواهند بود و هيچگاه ذليل و حقير و نيازمند نخواهند شد.
اسلام اساساً دين اجتماع و زندگي، جهاد و اجتهاد، كوشش و تلاش و در عرصههاي مختلف است و با هرگونه رهبانيت، گوشهگيري، بطالت، بيكاري و تنبلي كه منجر به فقر، محروميت و گرفتاري به رذايل اخلاقي گردد، مبارزه ميكند. از رهنمودهاي پيامبر گرامي اسلام صلّياللهعليهوسلّم كه در خصوص كار و فعاليت بيان فرموده است، كمال اهتمام اسلام به كار و تلاش و ارج نهادن به خدمات اجتماعي واضح ميشود. رسول اكرم در حديثي فرموده است: «إن قامت الساعة و في يدِ أحدِكم فسيلةٌ، فإن إستطاع أن لا تقُومَ حتّي يَغْرِسَها فليغرسها؛ اگر قيامت و روز رستاخيز فرا رسيد و در دست يكي از شما نهالي بود و ميتوانست پيش از برپا شدن قيامت آن را بكارد، پس حتماً چنين كند.»(بخاري، الأدب المفرد: 168)
اگر جوامع انساني به مسئوليتهاي خود در برابر خانواده، اجتماع و كشور خويش عمل كنند و در همة فراز و نشيبهاي زندگي دست از كار و تلاش برندارند و به دانش روي آورده، در زمينههاي رشد و شكوفايي و تجارت و كشاورزي و صنعت بكوشند، جوامعي با فضيلت، با كرامت و با عزت خواهند بود و هيچگاه ذليل و حقير و نيازمند نخواهند شد.
اسلام افرادي را كه تن به كار و كوشش نميدهند و با انزواطلبي و زهدنمايي كاذب ديگران را از كار و فعاليت مثبت بازميدارند و زمينهساز فقر و محروميت ميگردند و روح و روان جامعه را به ضعف و ناتواني و ذلتپذيري عادت ميدهند تا نهايتاً جامعه به حقهبازي و رذايل اخلاقي مبتلا گردد، شديداً محكوم ميكند؛ و سعي و تلاش در اطراف و اكناف زمين را بهخاطر طلب روزي حلال ستوده و از آن به «فضل خداوند» تعبير نموده و آن را قرين عبادت شكوهمند نماز جمعه و ياد خويش قرار داده است، چنانكه ميفرمايد: فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ وَاذْكُرُوا اللهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ چون نماز جمعه گزارده شود در روي زمين پراكنده شويد (و با سعي و تلاش روزي خود را) از فضل و بخشش الهي بجوييد.(جمعه:10)
در حديثي ديگر پيامبر گرامي اسلام ياران خود را به سعي و تلاش آبرومند تشويق ميكند و ميفرمايد: «لأن يأخذ أحدُكُم حَبْلَه فَيَحتِطب علي ظهره خيرٌ له من أن يأتِيَ رجلاً (أعطاه الله من فضله) فيسأله، أعطاه أو منعه؛ اگر يكي از شما طنابي بردارد و بر پشت خود هيزم بكشد و بفروشد، بهتر از آن است كه نزد شخصي كه خداوند از فضل خويش به او مالي بخشيده است برود و از او تقاضاي كمك بكند؛ [و معلوم نيست كه او] چيزي به او بدهد يا ندهد.»(بخاري:1470)
حضرت عمر رضياللهعنه ميگويد: «مبادا كسي از شما بيكار بنشيند و از طلب و جستوجوي روزي باز ايستد و آنگاه بگويد: خداوندا روزيم ده! و قطعاً شما ميدانيد كه از آسمان طلا و نقره نميبارد.»(زندگاني عمر:280)
عبداللهبن مسعود رضياللهعنه ميگويد: «من از مردي كه بيكار باشد و به امر دنيا و آخرتش نپردازد متنفرم.»(معجمالكبير:9/102؛ و احياءعلومالدين، باب في فضل الكسب و الحث عليه:132)
از لقمان حكيم نقل شده كه فرمود: كسي كه نيازمند گردد به سه خصلت دچار ميشود: 1. ضعف ديني؛ 2. نقصان خرد و عقل؛ 3. نابود شدن مروت و جوانمردي.(احياءعلومالدين، ربع عادات:132)
ابوسليمان داراني گفته است: عبادت در نزد ما آن نيست كه شخص پيوسته نماز بخواند و ديگري غذاي او را بدهد، بلكه عبادت آن است كه ابتدا دو قرص نان براي خويش تهيه و ذخيره نمايد، سپس به عبادت بپردازد.(احياءعلومالدين:133)
راههاي كسب و درآمدهاي مشروع
اسلام در راستاي كسبوكار و اقتصاد سالم و كسب درآمدهاي مشروع، راههاي زيادي فراروي افراد جامعه قرار ميدهد تا هر فرد به قدر استعداد و شايستگي خود و به اندازة زحمت و فعاليتش از آنها بهرهمند گردد.
امام شاهوليالله محدّث دهلوي در كتاب ارزشمند خود «حُجّةاللهالبالغه» راههاي كسب درآمد مشروع را به دو بخش اصلي و فرعي تقسيم كرده است؛ راههاي اصلي عبارتند از: 1. كشاورزي؛ 2. دامداري؛ 3. جمعآوري و فروش چيزها و كالاهاي مباح از بيابانها و درياها؛ 4. صنعتگري. و اما راههاي فرعي كسب درآمد زيادند كه به ذكر تنها چند مورد بسنده ميشود: 1.تجارت و بازرگاني؛ 2. كارمندي و كارگزاري؛ اعم از كارمندي دولت و يا شركتها و افراد؛ 3. انجام خدمات مختلف در راستاي برآوردهسازي نيازهاي افراد جامعه؛ 4. راههاي كسب ديگري كه رفاه و آسودگي بشر را تأمين ميكنند.(حجةاللهالبالغه:1/133)
روشن است كه يكي از اسباب و راههاي كسب روزي و درآمد و ارائة خدمات به جامعه و پر رونق نگهداشتن بازارها تجارت است، چنانكه زمخشري ميگويد: «بسيار واضح است كه كالاهاي صنعتي و كشاورزي بعد از توليد ناگزير بايد در دسترس مردم قرار گيرند و در ميان آنان دستبهدست گردند، و اين كار جز از راه تجارت امكانپذير نيست.»(آداب تجارت و كسب حلال:60)
در اين نوشتار در نظر داريم تا به اهميت، آداب و احكام تجارت بهعنوان يكي از وسيعترين منابع كسب و درآمدهاي مشروع بپردازيم.
اهميت و جايگاه تجارت در اسلام
تجارت در فارسي بهمعناي بازرگاني، و در لغت بهمعناي خريد و فروش، دادوستد و معامله كردن است. تجارت يكي از ضرورتهاي اجتنابناپذير زندگي اجتماعي است. اسلام آن را بهعنوان يكي از منابع درآمدهاي مشروع و مباح قرار داده است. «وَأَحَلَّ اللهُ الْبَيْعَ»؛ خداوند دادوستد (تجارت) را حلال كرده قرار داده است.»(بقره:275)
تجارت موجب فزوني عقل انسان ميگردد و از مهمترين راههاي كسب در عرب جاهلي بوده است. خداوند بهخاطر اينكه مسافرتهاي تجاري بهسوي يمن و شام را در فصلهاي زمستان و تابستان براي مردم قريش آسان گردانيده بود، بر آنها منت مينهد و ميفرمايد: «لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ، إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ، فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»؛ براى [شكر] انس و الفت قريش، [همان] انس و الفت دادن آنان به كوچ زمستانى و تابستانى، پس بايد كه پروردگار اين خانه را پرستش كنند، كسى كه آنان را در گرسنگى خوراك داد و در بيمناكى امن و امان بخشيد.»(قريش:1ـ4)
خداوند در مورد فواید و برکات حج ميفرمايد: «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ»؛ تا بر سر منافع (دنیوی و اخروی) خود حضور یابند.(حج: 28) و يكي از اين منافع كه مورد نظر قرآن است تجارت است. بخاري روايت ميكند كه مسلمانان به هنگام حج از تجارت پرهيز ميكردند از ترس اينكه مبادا تجارت باعث از بين بردن خلوص نيت يا صفاي عبادتشان باشد. قرآن كريم نازل شد و با صراحت فرمود: «لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ»؛ براي شما گناه نيست كه از فضل و نعمت خدا (كه همان تجارت است) استفاده نماييد.»(بقره:198)،(بخاري: 3/2098)
خداوند در ستايش كساني كه صبح و غروب به مسجد ميآيند و او را تسبيح ميكنند، ميفرمايد: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ»؛ آنان كساني هستند كه تجارت و معامله ايشان را از ياد خدا و انجام نماز و پرداخت زكات بازنميدارد.(نور:37) آناني كه خداوند در اين آيه به توصيف و تمجيدشان ميپردازد، كساني بودند كه تجارت ميكردند نه اينكه اصلاً كار دنيايي نميكردند، اما تجارت و كارهاي دنيايي آنان را از انجام واجبات غافل نميكرد و در حين تجارت الله را ياد ميكردند.
يكبار حضرت عمر رضياللهعنه به اطرافيان خود گفت: اي گروه قريش! مواظب باشيد ديگران از شما در تجارت پيشي نگيرند؛ زیرا تجارت يكسوم امارت است.(زندگاني عمر:280)
مسافرت براي تجارت
اسلام مسلمانان را تشويق ميكند كه براي تجارت مسافرت نمايند و از طريق آن خير و بركت خداوند را جستوجو كنند: «وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللهِ؛ و از فضل خدا بجوييد» و مسافرت براي تجارت را در كنار جهاد در راه خدا ذكر نموده است: «وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ»؛ و ديگراني هم در زمين سفر ميكنند كه از فضل خدا ميجويند و ديگراني كه در راه خدا كارزار ميكنند.(مزمل:20)
همچنين ميفرمايد: «فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ»؛ در اطراف زمين برويد و از روزي خداوند بخوريد و بازگشت شما بهسوي اوست.(ملك: 15)
نيز خداوند متعال در قرآن كريم بر انسان منت مينهد كه راه تجارت داخلي و خارجي را براي او مهيا ساخته و ارتباطات دريايي را كه اكنون نيز بزرگترين تجارتهاي بينالمللي از طريق آن انجام ميگيرد، در اختيار انسان قرار داده است؛ چنانكه ميفرمايد: «وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»؛ كشتي را در آن، درياشكاف ميبيني تا در طلب روزي مقرر از جانب او برانيد و باشد كه سپاس بگزاريد.»(فاطر:12)
تجارت منبع درآمد بعضي از انبيا و صالحين
تجارت منبع درآمد انبيا، صحابه، ائمه و بسياري از بزرگان دين بوده است. پيامبر اكرم صلّياللهعليهوسلّم با اموال حضرت خديجه رضياللهعنها قبل از بعثت تجارت ميكرد. در كتب تاريخ آمده است كه وقتي پيامبر اكرم براي تجارت به سفر شام رفت در راه با بُحَيراي راهب مواجه شد، بحيرا از پيامبر پرسيد: تو كه هستي؟ آنحضرت جواب داد: من يك تاجر هستم.(صلابي)
منبع درآمد حضرت هود، حضرت صالح، حضرت يوسف و هارون عليهمالسلام تجارت بوده است.(اسلام كا قانون تجارت:38)
از ميان صحابه، حضرت ابوبكر صديق رضياللهعنه پيش از اسلام تاجر بود. وي به قصد تجارت به سرزمين شام در زمان رسول اكرم صلّياللهعليهوسلّم سفر كرد. سرمايههاي تجاري او چهلهزار درهم بود.(ابوبكرالصديق:66)
دامنة تجارت حضرت عمر رضياللهعنه تا ايران گسترش يافته بود. حضرت عثمان، حضرت زبير، حضرت عبدالرحمنبن عوف رضياللهعنهم از تاجران نامدار صحابه بودند. حضرت عمروبن العاص و عمارهبن الوليد با پادشاهان حبشه و افراد دولتي معامله ميكردند.(اسلام كا قانون تجارت:38)
حضرت زيدبن ارقم و براءبن عازب رضياللهعنهما در زمان رسول اكرم صلّياللهعليهوسلّم تجارت ميكردند.(بخاري:2091)
علامه سمعاني دربارة امام ابوحنيفه رحمهالله مينويسد: «امام ابوحنيفه با وجود تبحر علمي و انديشه در معاني دقيق نصوص، پارچهفروشي ميكرد تا روزي حلال كسب كند.»(سمعاني، الأنساب: 5/111)
امام مالك پارچهفروشي ميكرد.(العبر:1/214) امام سرخسي، بزدوي و امام حلواني دادوستد حلوا ميكردند. ابومحمّد عبداللهبن محمّد اصفهاني شخصيتي مشهور از نظر دين و ديانت، تجارت لبنيات داشت. ابوالقاسم سعيدبن محمّدبن احمد بقال اصفهاني، استاد خطيب بغدادي، سبزيفروشي ميكرد.
آداب تجارت
پيامبر گرامي اسلام صلّياللهعليهوسلّم دنيا را «حلوة خضرة» ناميدهاند.(مسلم:2742)؛ يعني دنيا در دل انسان شيرين و در مقابل چشمان او سبز و خرم مينمايد. علاقة شديد به آن و غرق شدن در وادي آن بر ديده و انديشة انسان حجاب ميافكند و عقل را از دقت باز ميدارد؛ بيغمي، رفاهزدگي و عافيتطلبي، او را نسبت به دردهاي اجتماع بياحساس ميكند؛ لذا بر تاجر مسلمان لازم است بهخاطر غرق نشدن در دنياطلبي و فريفته نشدن در مقابل زرقوبرق آن به آداب زير آراسته گردد:
1. نيت خوب
دارومدار اعمال به نيت بستگي دارد. داود طايي گفته است: انواع خوبيها را ديدهام، اما نيتِ خوب همه خوبيها را در خود جمع كرده است. از اهداف و نيتهاي خوبي كه تاجر مسلمان ميتواند در تجارتش داشته باشد: 1. نيازمند و محتاج ديگران نشود؛ 2. نفقه و امكانات رفاهي خانوادهاش را تهيه كند؛ 3. مديون ديگران نشود؛ 4. در تجارت خود نيت دعوت اليالله را داشته باشد و از هر فرصتي براي امر به معروف و نهي از منكر استفاده كند.
2. راستگويي و امانتداري
امانتداري و راستگويي در واقع سرماية اصلي تاجر مسلمان است. تاجر مسلمان كاملاً ميداند كه خداوند عليم است، بر كارهايش علم و آگاهي دارد و مراقب اوست؛ با اين باور و ذهنيت از او در آشكار و پنهان ميترسد.
پيامبر گرامي اسلام تاجران امانتدار و راستگو را چنين وصف كرده است: «التاجر الأمين الصدوق المسلم مع النبيين و الشهداء يوم القيامة؛ تاجر مسلمان امانتدار و راستگو در روز قيامت با پيامبران و صديقين و شهدا حشر ميشود.»(ترمذي:1209. مستدرك حاكم: 2/6)
از انس رضياللهعنه روايت شده كه پيامبر صلّياللهعليهوسلّم فرموده است: «لا إيمان لمن لا أمانة له و لا دين لمن لا عهد له؛ كسي كه امانتدار نيست ايمان ندارد و كسي كه عهد و پيمان ندارد دين ندارد.» (السننالكبري:9/387:18851)
گفته شده كه امانتداري و اداي امانت پشتوانة بقاي انسانها، پايه و اساس حكومتها، گسترش دهندة ساية آرامش و آسايش، بالا برندة عزّت و اقتدار و روح و جسم عدالت است.
3. كثرت ذكر و ياد الله تعالي
در روزگار كنوني كه ارزشهاي مادي محور و معيار اهداف و اغراض قرار گرفته و آرزوهاي دستنيافتني و تلاشهاي خستهكننده براي تحصيل جاه و مال بر اضطراب دلها افزوده است، آرامش و اطمينان دلها كيميايي ناياب است كه فقط با ياد خدا ميسر ميشود: «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ آگاه باش كه دلها با ياد خدا آرامش مييابد.(رعد:28)
4. انتخاب تجارت به انگيزة تعاون اجتماعي؛
اسلام با اينكه مالكيت فردي را محترم ميشمارد، اما براي آن حدود و قيودي وضع كرده است تا انسان به يك موجود اقتصادي فاقد رحم و عاطفه تبديل نگردد و عليه ديگران بر زور و نيروي غالب خويش اتكا نكند. بدين جهت اسلام ميخواهد امور اقتصادي و تجاري همانند ساير شئونات اجتماعي، بر اساس تعاون و احساس مسئوليت نسبت به ديگران انجام پذيرد.
5. پرهيز از تبليغات دروغين
تاجر مسلمان بايد از تعريف و تمجيد اغراقآميز كالاهاي تجارياش خودداري ورزد و اوصافي را كه كالاهايش فاقد آنهاست، تبليغ نكند و اين امر خود صداقت و راستي تاجر مسلمان را ميرساند.
6. رفتار خوب با بدهكاران
اخلاق در معامله بسيار مهم است. پيامبر اسلام در حديثي ارشاد ميفرمايد: «أحبّ الله عبداً سمحاً إن باع، سمحاً إن ابتاع، سمحاً إن قضي، سمحاً إن إقتضي؛ خداوند بندة آسانگير، جوانمرد و با گذشت را دوست دارد كه اگر بفروشد جوانمرد و با گذشت باشد و اگر خريداري نمايد جوانمرد و با گذشت باشد و اگر به كسي وام دهد جوانمرد و با گذشت باشد و اگر مطالباتش را بخواهد نيز جوانمرد و با گذشت باشد.»(ترمذي:1319. مستدرك:2/56)
برخي از آداب كه مناسب است شخص طلبكار آنها را رعايت كند: 1. با نرمي و مدارا حق و مطالبات خود را بخواهد؛ 2. وقت و زمان مناسبي را براي گرفتن طلب خود انتخاب كند و لحظههاي بيماري و مشكلات دشوار بدهكار مراعات حال او را بکند؛ 3. در مقابل مردم، بدهكار خود را تحت فشار قرار ندهد؛ 4. اگر تشخیص داد كه بدهكار وضعيت مالي مناسبي براي پرداخت وام ندارد آن را به تأخير بيندازد. بدليل فرمودة خداوند كه در سورة بقره آمده است: «وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ»؛ اگر بدهكار تنگدست بود، پس مهلتي داده شود تا توانگر گردد.(بقره:280)
7. قبول فسخ معامله
پيامبر اكرم صلّياللهعليهوسلّم فرموده است: «من أقال مسلماً بيعته، أقاله الله عثرته يوم القيامة؛ كسي كه فسخ معاملة برادر مسلمانش را بپذيرد، خداوند در روز قيامت از گناهان و لغزشات او ميگذرد.»(بلوغالمرام:825)
هنگامیكه خريدار عذر موجهي جهت مسترد كردن كالاها داشته باشد و بخواهد كالاي خريداري شده را برگرداند، شايسته است كه تاجر مسلمان بپذيرد و سزاوار نيست به چيزي رضايت دهد كه موجب زيان و خسارت برادر مسلمانش باشد.
8. پرهيز از احتكار
تاجر مسلمان نبايد به طمع بالا رفتن و گران شدن قيمتها، كالاها و اجناس خويش را انباشته و ذخيره كند درحاليكه مردم شديداً به آنها نياز دارند. در حديثي پيامبر اكرم صلّياللهعليهوسلّم ميفرمايد: «بئس العبد المحتكر، إن أرخص الله الأسعار حزن، وإن غلاها فرح؛ چه بسيار بد است انسان محتكر؛ كسي كه اگر خداوند قيمتها را ارزان كند غمگين ميشود و اگر قيمتها را گران نمايد شادمان ميگردد.»(المعجم الكبير: 15/5: 16612)
9. خودداري از سوگند
تاجر مسلمان بايد از سوگند خوردن زیاد پرهيز كند. خداوند از زیاد سوگند ياد كردن نهي فرموده است هر چند سوگند او راست باشد. «وَلَا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ»؛ خدا را دستماية سوگندهاي خويش قرار ندهيد.(بقره:224)
پيامبر اكرم صلّياللهعليهوسلّم از سوگند خوردن زياد در دادوستد منع فرموده و آن را نابودكنندة بركت معاملات خوانده است: «إيّاكم وكثرة الحلف في البيع فإنّه يُنفِّقُ ثُم يَمحقُ؛ از سوگند زياد در دادوستد بپرهيزيد؛ زيرا سوگند در فروش كالا رونق ميبخشد، اما سرانجام آن نابودي است.(مسلم: 8/316: 3015)
10. قانع بودن و دوري از حرص
حرص و آزمندي، انسان را گرفتار جمعآوري مال و بهرهجوييهاي مادي مينمايد و او را از فضايل اخلاقي و ارزشهاي عاطفي و همياري به همنوعانش باز ميدارد و زمينههاي تكبر، غرور و بهرهكشي را در او فزوني ميبخشد. اين بيماري خطرناك تجار را بر آن ميدارد كه به دنبال بهدست آوردن سود زيادي باشند، ولو از راههاي غير مشروع كسب گردد.
رسول اكرم صلّياللهعليهوسلّم دربارة اين بيماري سيريناپذير فرموده است: «لوكان لإبن آدم واديان من ذهب لابتغي ثالثاً؛ اگر براي بني آدم دو وادي از طلا باشد (نه تنها سير نميشود بلكه) وادي سومي را نيز طلب ميكند.»(بخاري:5956)
بر تاجر مسلمان لازم است قناعت پيشه كند و حرص جمعآوري مال او را از انصاف دور نكند.
11. امر به معروف و نهي از منكر
تاجر مسلمان در خلال موقعيت اجتماعي و كثرت معاملات و برخوردهايي كه با مردم دارد، اين فرصت را بيش از ديگران در اختيار دارد تا به امر معروف و نهي از منكر بپردازد، و همانا اين تجارت معنوي بهمراتب براي تاجر مسلمان سودمندتر ميباشد.
12. نوشتن وصيتنامه
بر تاجر مسلمان لازم است مطالبات و بدهكاريهاي خود را بنويسد تا اگر بهطور ناگهاني مرگ او فرا رسيد، حقوق او و فرزندانش در نزد ديگران ضايع نشود و همچنان حقوق ديگران نزد او از بين نرود.
پيامبر گرامي اسلام فرموده است: «ما حق أمرءٍ مسلم، له شيءٌ يوصي فيه يبيت ليلتين إلا وصيّته مكتوبةٌ عنده؛ براي شخص مسلمان سزاوار نيست چيزي قابل وصيت كردن داشته باشد و شب را بخوابد بدون اينكه وصيتش را نزد خود نوشته داشته باشد.»(موطأ امام مالك: 2/761. بخاري، باب الوصايا: 5/255)
13. توكل نيكو بر خداوند
توكل بر الله تعالي برترين مقام اهل توحيد است. خداوند فرموده است: «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هر كس بر خدا توكل و اعتماد نمايد خداوند او را كافي و بسنده است.»(طلاق: 3)
توكل آن است كه انسان با عزم و ارادة قوي به فراهم آوردن اسباب و لوازم موفقيت در كارها بپردازد و آنگاه براي رسيدن به نتايج بر الله توكل نمايد و امور خويش را به او بسپارد و ايمان داشته باشد كه هرگاه حكمت و مشيت الله اقتضا كند اسباب را نتيجهبخش ميگرداند.
14. نپوشيدن عيب كالا
تاجر مسلمان بايد عيب و نقصي را كه در كالاي او موجود است آشكار كند و عيب كالايش را پنهان ننمايد. روزي پيامبر اكرم صلّياللهعليهوسلّم از كنار فروشندهاي كه جو يا گندم ميفروخت گذشت و كالاي وي آنحضرت را به شگفت انداخت، لذا توقف كرد و دست مباركش را در آن فرو برد و در آن رطوبت و تري ديد، فرمود: «ما هذا؟؛ اين رطوبت چيست؟» آن مرد گفت: رطوبت باران به آنها رسيده است. رسول اكرم صلّياللهعليهوسلّم فرمود: «فهلا جعلته فوق الطعام حتي يراه الناس؟ من غش فليس مني؛ چرا غلة مرطوب را بالا قرار ندادي تا مردم آن را ببينند؟ هر كس خيانت نمايد از پيروان من نيست.»(مسلم،2/109: 147)
منابع:
1. ابوحذيفه، ابراهيم؛ آداب كسب و تجارت؛ ترجمة عبدالرسول گلراني؛ تهران: نشر احسان، 1379ش.
2. امام مالك، موطأ.
3. بخاري، محمّدبن اسماعيل؛ الأدب المفرد، بیروت: دارالبشائر، 1409هـ.ق.
4. بخاري، محمّدبن اسماعيل؛ الجامع المسند؛ چاپ اول، دارالطرق النجاة، 1422هـ.ق.
5. بيهقي؛ السنن الكبري.
6. حاكم نيشابوري؛ المستدرك علي الصحيحين.
7. دهلوي، شاهوليالله؛ حجة الله البالغه.
8. صلابي، عليمحمّد؛ زندگاني عمر.
9. صديقي، محمّدحسن؛ اسلام كا قانون تجارت؛ كراچي: زمزم پبلشر، 2001م.
10.طبراني؛ معجم الكبير؛ ریاض: دارالحميصي،1415 هـ.ق.
11. طنطاوي، علي؛ ابوبكر الصديق.
12. عسقلاني، ابن حجر؛ بلوغ المرام.
13. غزالي، محمّد؛ احياءعلومالدين؛ به كوشش حسين خديوجم؛ چاپ هفتم، تهران: شركت انتشارات علمي فرهنگي، 1389 ش.
14. مسلمبن حجاج نيشابوري؛ الجامع الصحيح.
15. محمد بن عيسى؛ سنن الترمذي.
برگرفته از : http://nedaye-islam.blogfa.com/ ( ندای اسلام)