• شخصیت ها

    زندگانی امام شافعی رحمه الله ( قسمت اول )

    نوشته شده در تاریخ : دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۳۴

    در دورانی که سن امام شافعی به حدود پانزده سال می رسد و نور رشد و درایت از ناحیه ی ناصیه ی پر قدر و هیبتش مانند خورشید تابان ظاهر می گردد بالغ بر ده هزار شعر عربی را از حفظ داشته است . بزرگترین برهانی که بر صدق این حقیقت منقول است این است که عبدالملک بن قریب مشهور به اصمعی منسوب به اصمع جدش ، که در باب ادبیات و شعر عربی و جودت و حسن عبارت ، در عصر خود نظیر و دومی نداشته است ، در این باب به شاگردی امام افتخار نموده و اشعار شنفری و طایقه ی هذیل را از آن جوان روشن ضمیر پاک نهاد استفاده و روایت می کند . ..

    نسب امام شافعی رحمه الله

    نامش محمد ، کنیه اش ابوعبدالله ملقب به شافعی پسر ادریس پسر عباس پسر عثمان پسر شافع پسر سائب پسر عبید پسر عبدیزید پسر هاشم پسر مطلب پسر عبدمناف جد سوم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم می باشد . عبدمناف چهار فرزند داشت : مطلب ، هاشم ، عبدشمس ، نوفل 

    عبدالمطلب ، جد پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم و فرزند هاشم ، در آغوش پر مهر و محبت عموی خود مطلب پرورش یافته ، لذا به عبدالمطلب مشهور گردیده است .

    مطلب جد هشتم امام شافعی و هاشم جد دوم حضرت محمد صلی الله علیه و سلم و عبد شمس جد طایفه ی امویان و نوفل جد بزرگ جبیر بن مطعم یکی از سران قریش بوده است . و هر چهار طایفه ، چهار رکن استوار طایفه ی قریش هستند . ( الشافعی ، محمد ابوزهره ) . شافع و سائب در غزوه بدر به شرف اسلام و به فیض حضور مبارک حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و سلم نائل آمدند

    امام شافعی افتخار این را داشته که خود را به شافع که پیش از پدرش سائب به درک مصاحبت پیامبر صلی الله علیه و سلم نائل گردیده نسبت داده است

    مادرش ( مکنی به ام حبیبه ) که اسمش معلوم نیست از طائفه ی ازد ( اسم قبیله ای در یمن ) می باشد . اما امام حاکم ابو عبدالله حافظ می گوید : مادر امام شافعی ، فاطمه دختر عبدالله پسر حسین پسر حسن پسر علی بن ابیطالب است ، ولی این روایت مخالف روایت جمهور و خلاف فرموده ی خود امام شافعی است . در هر صورت امام شافعی ، قریشی مطلبی و از هر دو طرف عربی الاصل است

    تولد امام شافعی رحمه الله 

    به تقدیر خداوند حی سبحان ، ادریس پدر امام شافعی برای انجام پاره ای از کارهای خود به همراه همسرش به شام می روند و اما شافعی در سال یکصد و پنجاه هجری قمری در غزه یا عسقلان یا یمن - مقارن با سال ( بعضی گفته اند و با روز) وفات امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت کوفی رحمه الله - پا به عرصه ی وجود می گذارد . ( الشافعی ابوزهره ، ص 14) و در همان اوان کودکی پدرش ادریس امر حق را لبیک می گوید و تنها مهد آرامش بخش و پرناز و رازش ، آغوش گرم و پر مهر و صفای مادر صالحه و دوراندیش و باوفایش می ماند که خورشید درخشان اقبالش از آن طلوع کرده ، تا با عنایت خداوند منان ، جهانیان را با نور علم و دانش ، پرتو و روشنی بخشد

    مادر با وفا و غمخوارش ، پس از آن که فرزند برومندش به سن دو سالگی می رسد ، او را به همراه خود برداشته و عازم شهر مکه ی مکرمه ، وطن اصلی خود می شود و در شعب (( الخیف )) اقامت می گزیند با این هدف که استعداد و نبوغ در یتیمش در اثر تربیت نامطلوب هدر نرود و نور فروزان روانش مه آلود نگردد . آری بدین ترتیب او را به میان اقوام خود در مکه می آورد و در تربیت ، تزکیه ، و تهذیب اخلاقش نهایت جهد و دلسوزی را مبذول می نماید با این امید که در سایه ی عنایت خداوند منان ، مثمر ثمر باشد

    دوران تحصیل امام شافعی رحمه الله 

    شب دیجور یاس و نومیدی سپری گشته و صبح صادق امید و اقبال از افق ممتد بیابان مکه می درخشد

    محمد شافعی به مدرسه می رود و در حدود هفت یا نه سالگی تمام قرآن را خاتمه می دهد و حفط می نماید . در آن روزگار و عصر طلایی ، عادت چنان بود که قبل از هر چیز قرآن را خوانده و حفط می کردند

    امام شافعی در این زمینه می نویسد : یتیم بودم ، نزدم مادرم ماندم ، مادرم ثروت و مکنتی نداشت . زمانی که به مدرسه رفتم و به خواندن و حفظ قرآن مشغول شدم ، استادم قبول کرد که از مادرم در عوض مقرری ماهیانه ، من به نیابت از استادم ، درس هم کلاسی های خود و شاگردان او را بدهم

    پس از آن که قرآن را حفظ کردم ، به مسجد می رفتم و در حلقه ی دروس فقها و محدثین می نشستم . حدیث و مسائل فقهی را یاد می گرفتم و آن ها را در استخوان های براق نوشته و یادداشتشان می کردم . وقتی که زیاد می شدند ، آن را در کوزه ای بزرگ می نهادم و گاهی اوقات به دیوان رفته و پوست دباغی شده را می خواستم تا در آن بنویسم ( آن روزها کاغذ خیلی کم بود و به عوض کاغذ از استخوان ، پوست ، سنگ و چوب استفاده می کردند ) . 

    سپس به میان قبیله ی هذیل ( قبیله ی کوچکی هستند که در فصاحت و بلاغت و سخنوری ، شهرتی به سزا داشته و در تیراندازی و سوارکاری و مهمان نواز ، گوس سبقت را از همه ربوده بودند ) رفتم تا در زبان عربی که زبان مادریم است ، مهارت کامل و لازم را پیدا نمایم و به رموز و اشارات کلام عرب ، با استفاده از زبان بادیه نشینانی که از همه بلیغ تر و فصیح تر بودند ، آشنا شوم و از نزدیک عادات و رفتارشان را ببینم و لغت و اشعارشان را حفظ نمایم . پس از آن که به مکه برگشتم ، اشعارشان را از حفظ می خواندم و اخبار و آدابشان را نقل می کردم

    تمام همت خود را به دو چیز متوجه کرده بودم : تیراندازی و دانش . در تیراندازی به پایه ای رسید بودم که از هر ده تیری که به هدف پرتاب می کردم ، هیچ یک به خطا نمی رفت و هرد ده تیر را به هدف می زدم . ( اما در موضوع دانش خود چیزی نگفت ) ولی یکی از حاضرین گفت : والله تیر دانش ات بهتر به هدف اصابت می کرد تا تیر ترکشت

    مدت اقامت امام شافعی در میان قبایل هذیل و بادیه نشینان بنا به یکی از روایات ابن کثیر ( الشافعی ابوزهره ص 18) ده سال و به روایت محمد ابوالحسن الابری هفده سال بوده است

    امام شافعی ، پله های ترقی و تعالی و تکامل را یکی پس از دیگری پیموده و پشت سر گذاشت . در حدود هفت سالگی موفق به حفظ قرآن شد ، و در مجالس فقها و محدثین شرکت می کرد تا بر معنی قرآن و احادیث نبوی در مسایل فقهی واقف گردد و نور حقیقت و لذت دانستن را درک نماید . و سپس تجربه ها و آموخته ها را در ده سال اقامت خود در میان قبایل کوچری بادیه نشین عرب ها به اعلا درجه ی کمال رساند . و از آنجا که بسیاری از نادیدنی ها را دیده و سرد و گرمی های روزگار را چشیده و رنج های فراوانی را کشیده و شب بیداری های بسیاری را دیده ، درست کاری و صدق ، وفا و صراحت لهجه ، خوی فطری او گشته و سخنوری و فصاحت ، بلند همتی و ملاحت ، تاجایی طبع روان او گشته که گویی در فهم حقایق و رموز قرآن و احادیث نبوی  ید بیضا به او داده اند . همچنین در روایت آداب و اخبار و انشای امثال و اشعار ، سرآمد و بزرگ گردیده بود .

    در دورانی که سن امام شافعی به حدود پانزده سال می رسد و نور رشد و درایت از ناحیه ی ناصیه ی پر قدر و هیبتش مانند خورشید تابان ظاهر می گردد بالغ بر ده هزار شعر عربی را از حفظ داشته است . بزرگترین برهانی که بر صدق این حقیقت منقول است این است که عبدالملک بن قریب مشهور به اصمعی منسوب به اصمع جدش ، که در باب ادبیات و شعر عربی و جودت و حسن عبارت ، در عصر خود نظیر و دومی نداشته است ، در این باب به شاگردی امام افتخار نموده و اشعار شنفری و طایقه ی هذیل را از آن جوان روشن ضمیر پاک نهاد استفاده و روایت می کند . ..

    ادامه دارد ... .

    منبع : زندگانی امام شافعی رحمه الله به قلم جلال الدین شافعی کرد