• مطالب پربیننده

    چرا مردان به عنوان سرپرست زنان معرفي شده اند ؟ ( قسمت دوم )

    نوشته شده در تاریخ : دوشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۲۰:۵۱

    دلیل سرپرست بودن مرد چیست ؟ قسمت دوم دكتر محمد سعید رمضان البوطی

    پرداختن به امور خانوادگی و محافظت از خانواده در برابر کلیه خطرهای احتمالی و در کنار آن ها تدارک دیدن عوامل و تسهیلات معیشتی از جمله مهم ترین و عالی ترین وظایف اجتماعی به شمار می آید و علاوه بر این مسئوولیت ها، مسئوولیت های دیگری از قبیل: پرستاری، شیردهی، پرورش کودک و ایجاد عوامل سعادت زناشویی وجود دارد که به لحاظ اهمیت در رده آن ها قرار دارد.
    اینک ببینیم کدام یک از زوجین می تواند در کلیه احوال و اوضاع از عهده وظایف دسته ی اول برآید؟

    تردیدی نیست که هرگاه افراد یک خانواده در شبی تاریک، احساس کردند که دزدی دارد از بالای دیوار خانه یشان وارد می شود یا در را می شکند، این تنها مرد خانواده است که می شتابد تا با این خطر بزرگ رویارویی کند، ولی زن خانواده در گوشه ای تاریک و امن از خانه، خود را پنهان خواهد کرد. هم چنین اگر حادثه ای بد، درِ خانه را بکوبد یا دشمن و انتقام جویی به آن حمله ور شود این مرد است که به دفاع از خانواده می پردازد. البته گاهی نیز خلاف این قاعده ی طبیعی پیش می آید (یعنی زن باغیرت و مرد ترسو) اما چیزی که به ندرت اتفاق می افتد و با قاعده کلی مخالف است، فاقد تاثیر می باشد.
    و همگان می دانند تنها پسر جوان است که به بار مسئوولیت های موجود در راه تشکیل کانون خانواده گردن می نهد و موظف است که هزینه های تداوم و پیشرفت یک خانواده از قبیل: مهریه، جهیزیه، مسکن و نفقه ی مناسب همسر و فرزندان را تامین نماید. (البته در ایران و بعضی کشورهای اسلامی بنا به عرف، نه بنا به دستوری شرعی، مقداری از جهیزیه یا تمام آن را زن می پردازد)
    این وضعیت جوامع اسلامی ماست که تمام اقشار مردم با وجود اختلاف در آرا و افکار، آن را پذیرفته اند و در کلیه عرصه ها و سطوح مختلف، همین وضع حاکم است. سرپرستی ای که خداوند در این آیه مطرح نموده است بیش از این که یک فرمان و حکم باشد یک واقعیتی است که او جل جلاله آن را مطرح نموده است؛ حال این سرپرستی مگر چیزی غیر از همین وضعیتی است که تمام اقشار مردم آن را با طیب خاطر و با کمال میل در پیش گرفته اند؟
    اگر بگویی: پس چه مانعی بر سر راه است که نمی توانیم این وضعیت را تغییر دهیم؟ در پاسخ می گوییم: قسمت اول این ماجرا، مربوط به من و تو نیست بلکه در دست آن پروردگاری است که مرد را توأم با صفات و ویژگی های “مردانه” و زن را توأم یا صفات و ویژگی های “زنانه” آفریده است و خداوند در این نوع از آفرینش خود، حکمت های روشنی دارد که بر هیچ فرد خردمندی با هر آیین و مذهبی پوشیده نیست.
    و اما در رابطه با قسمت دوم این واقعیت، یعنی گردن نهادن مرد، نه زن، به “مسئولیت تشکیل و استمرار خانواده” می گوییم: اساس آن عبارت از تضمیناتی است که خداوند به خاطر حفظ ویژگی زنانگی و کرامت زن، آن ها را تشریع نموده است. برای مثال اگر در شرایطی زن درصدد پرداخت مهریه یا جزئی از آن به مرد درآید، این خود ایجاب می کند که زن به خواستگاری مرد برود، و در چنین شرایطی زن با ذلت و خواری و خطر جریحه دار شدن شخصیت مواجه خواهد شد و کسی جز انسان احمق و معاند، این بحران زن را انکار نخواهد کرد. همچنین اگر در زندگی زناشویی، زن در برابر نفقه رسانی به خویشتن مسئول باشد -چنانچه وضع جوامع غربی چنین است- در این صورت ضرورت زندگی، او را در هر کاری که سودی را به دنبال داشته باشد، غوطه ور خواهد ساخت؛ بی آن که بتواند برای انتخاب کار و شغل مناسب از فرصت استفاده نماید و بالاخره به عواقبی خواهد انجامید که ویژگی “زن بودنش” را بر باد می دهد و لطافت و جوانی خدادادیش را مشابه شاخه ای در می آورد که اوایل سرسبز و تر و تازه و بعدها زیر امواج سرماخیز زمستان به چوبی خشک و عریان تبدیل شده باشد. البته ناگفته نماند نباید به اقلیتی از زنان توجه کرد که شغل های آسان و مناسبی پیش رو دارند بلکه باید به حال اکثریت زنان توجه کرد که چیزی جز کارهای سنگین و طاقت فرسا، فراروی خود ندارند و عاقلانه نیست به خاطر اقلیتی از زنان که خوش شانس و شغلی مناسب دارند از اکثریت زنانی که زیر یوغ کارهای طاقت فرسا به ناله آمده اند بگذریم.
    آری به همین خاطر است که اسلام زن را در برابر مسئولیت کار آزاد گذاشته و در عین حال، او را از کار کردن باز نداشته است. آزاد گذاشتن زن در مقابل مسئولیت کار ، بدین خاطر است که مبادا زیر بار ضروریت هایی برود که او را به زانو درآورد و اجازه کار کردن از طرف دیگر به خاطر این است تا با بهره گیری از توان خود برای انتخاب کار مناسب و التزام به مقتضیات منحنی اولویت ها، بتواند راه بسوی معیشت بارفاه تر و بهتری در پیش رو داشته باشد. اولیت های یک زن، مقتضیاتی چون: مقدم ساختن امور داخل خانه برکارها و زحمت های خارج از خانه هست تا رفاه بیش تر و بهتری برای زندگی خانوادگی تامین شود.
    پس می توان گفت آیه ی (الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء) بیش از آن که حکم لازمی را اثبات نماید از واقعیتی خودجوش خبر می دهد.
    اما در جوامع غربی، مسئوولیت “تلاش در راه تامین مخارج زندگی” به خود زن تحمیل شده است و بدین ترتیب زیر فشار زحمت های طاقت فرسا به زانو در آمده است و با این که زن زیر فشار این مخارج سهمگین قرار دارد از حق سرپرستی و قیمومتی که به مرد واگذار شده نیز محروم مانده است. در هر صورت نتیجه این خواهد شد که در کوران رقابت زوجین در عرصه رنج کشیدن به خاطر تامین مخارج زندگی، بنای خانواده فرو می ریزد و به ویرانه تبدیل می شود و با این وجود، همچنان مرد است که تسلط و نفوذ امر دارد!
    با این همه، شگفت آن که، در میان غفلت زدگانی که سرمست طعم غرب دوستیِ کورکورانه هستند کسانی به چشم می خورند که امیدوارند زن مسلمان نیز زیر یوغ این استثمار قرار گیرد و به نوبه خود در راه کارهای ضروری آستین بالا بزند و بدین وسیله مرد از مسئولیت تامین مخارج زن و فرزندانش آزاد شود و سرانجام خانواده های مسلمان نیز به ویرانه تبدیل شوند. این ها همه در راه رویایی می باشد که هیچگاه تحقق نخواهد یافت چرا که واقعیت سرپرستی در حوزه خانواده چیزی تحصیلی از سوی طبیعت مردانه ی مرد و زنانه ی زن می باشد و این طبیعت هیچگاه قابل تغییر نخواهد بود و لو آن که زن میلیون ها میلیارد سرمایه و ثروت داشته و مرد بر اثر فقر شدید، لقمه نانی هم نداشته باشد.
    اینک به همان محور بر می گردیم که از آن آمدیم: سرپرستی و قیمومتی که خداوند در قرآن از آن خبر داده به معنی حفاظت و اداره امور است نه به معنی سلطه گری و زورگویی و علت انتصاب مرد برای این پست و مقام این است که از یک طرف، مرد به لحاظ “صلاحیت” بر زن برتری دارد (یعنی برای حفاظفت و اداره امور خانواده صلاحیت بیشتری دارد) و از طرف دیگر، مرد مسئولیت نفقه زن را متحمل گردیده است. در حالی که قانون جهانی نیز می گوید: کسی که نفقه می دهد حق نظارت از آنِ او است.
    اگر شما بخواهید که به خیال خود با شعار آزادسازی زنان، مرد را از مسئولیت انفاق زن – که زیر پوشش همین سرپرستی آمده– بیرون آورید؛ باید بدانید که زن را با کارهای ضروری طاقت فرسا به بند بردگی و استثمار می کشانید و قداست و یکپارچگی خانوادگی را در معرض تندبادها و طوفان های خانه براندازی قرار می دهید. و با وجود تمام چیزهایی که گفته شد باز نمی توانید به آرزوی منحرف خود – یعنی دور ساختن زن از سرپرستی و قوامت مرد در اداره و حفظ امور خانوادگی- برسید؛ بلکه در چنین شرایطی به طور غالب این سرپرستی –که حال هر دو به عهده گرفته اند- به زورآزمایی و سلطه گری تبدیل خواهد شد، و این خود معلول علت هایی است که برای کسانی که در بین آوارهای خانواده غربی، وضعیت زن غربی را از نزدیک ملاحظه می کنند آشنا و روشن است.
    به علاوه توقع یک زن از شوهر مورد نظرش این است که پیش از آن که شوهرش را شریک جنسی خود بداند، او را به عنوان حمایتگر و حافظ خود سراغ داشته باشد… حال مگر سرپرستی و قیمومتی که خداوند مقرر داشته چیزی غیر از این توقعی است که زن بدان دل بسته است؟
    در نهایت بحث خود، به تاکید همان حقیقتی برمی گردیم که سخن را (در رابطه با سرپرستی مرد در خانواده) بدان آغاز نمودیم. پیش از این روشن کردیم که منشأ این سرپرستی عبارت از برتری ذاتی مرد بر زن در نزد خداوند نیست بلکه منشأ آن عبارت است از برتری مصلحتی حاصل از تناسب استعدادها و مسئولیت مرد در برابر نفقه زن و فرزند با تدابیری که خانواده در زمینه حمایت و محافظت از مصالح و منافعش بدان ها نیاز دارد، هم چنان که منشأ واگذاری امور پرورش کودک به زن ( از قبیل:دایگی و شیردهی و بخش بزرگی از تربیت که تنها از زن ساخته است) عبارت از برتری ذاتی زن بر مرد نیست بلکه منشأ آن عبارت است از برتری مصلحتی حاصل از تناسب استعدادهای زن با این امور.
    کم نبوده اند مردانی که امور سرپرستی بدانان واگذار شده در حالی که جزء فاسق ترین و دورترین مردمان از خشنودی پروردگار بوده اند و در تحت پوشش وسرپرستی آن ها زنانی قرار داشته اند که در پیش خدا جزء فاضل ترین و بلند مرتبه ترین انسان ها بوده اند (بنابراین معلوم می شود که منشأ قیمومت برتری ذاتی مرد بر زن نیست) کسانی که معنی نظم و ارزش آن را در زندگی انسان ها درک کرده و در سایه نظم و انضباط زیسته اند به همین حقیقت پی می برند و در تحولات زندگی با امور و مسایل تاییدگرِ آن سروکار دارند.

    با اندکی تلخیص به نقل از کتاب “زن در میان شفافیت شریعت الهی و تیرگی فرهنگ غرب”

    تالیف: دکتر محمد سعید رمضان البوطی

    ترجمه: فرید قادری

    به نقل از : http://tabesh.net/