• مطالب پربیننده

    پاسخ به سوالات : موضوع : توسل به جاه و مقام شخص فوت شده

    نوشته شده در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۰۸

    اکثریت علما توسل به متوفی یا شخص فوت شده را ( به صورت مشروط ) همانند توسل به شخص زنده ، جایز می دانند چون بین این دو نوع توسل تفاوتی وجود ندارد زیرا در واقع به خود متوفی توسل نمی شود بلکه توسل یا به مقام نبوت او و یا به تقوا و پرهیزگاری او است ..

    سوال

    آیا توسل به شخصی که وفات یافته است جائز می باشد ؟

    پاسخ :

    در جواز توسل به شخص فوت شده علما اتفاق نظر ندارند .

    الف - اکثریت علما توسل به متوفی یا شخص فوت شده را ( به صورت مشروط ) همانند توسل به شخص زنده ، جایز می دانند چون بین این دو نوع توسل تفاوتی وجود ندارد زیرا در واقع به خود متوفی توسل نمی شود بلکه توسل یا به مقام نبوت او و یا به تقوا و پرهیزگاری او است ، و در این صورت بین زنده و مرده تفاوتی نمی باشد چرا که صفت نبوت یا پرهیزگاری بعد از مرگ هم چنان باقی است گذشته از این در این باره نیز از پیامبر صلی الله علیه و سلم و صحابه ی کرام نهی و منعی نرسیده است .

    علمایی که توسل به شخص فوت شده را ( به صورت مشروط ) جایز می دانند به حدیث عثمان بن حنیف که طبرانی آن را صحیح دانسته است استناد نموده اند . ابوامامه بن سهل بن حنیف از عمویش عثمان بن حنیف روایت کرده است : مردی برای انجام کاری به نزد عثمان رضی الله عنه( خلیفه سوم ) آمد و شد می کرد اما عثمان به  او اعتنا نمی کرد و به کارش رسیدگی نمی نمود آن مرد به عثمان بن حنیف رسید و در این باره شکوه کرد ، عثمان بن حنیف گفت : برو وضو بگیر و به مسجد برو و دو رکعت نماز بخوان و چنین دعا کن : خداوندا حاجتم را از تو می خواهم و با توسل به پیامبرمان محمد صلی الله علیه و سلم پیامبر رحمت رو به درگاه تو می کنم ای محمد صلی الله علیه و سلم با توسل به تو رو به درگاه خدا می کنم تا که نیازم را بر آورده کند بعد حاجت و نیازت را بگو و سپس به نزد من بازگرد تا با هم به نزد عثمان برویم . مرد رفت و آنچه را که عثمان بن حنیف به وی گفته بود انجام داد و به خانه ی خلیفه رفت هم این که دربان آمد دست وی را گرفت و به نزد عثمان برد و او را کنار خلیفه روی فرش نشاند عثمان گفت : چه حاجتی داری ؟ مرد حاجت خود را باز گفت و عثمان رضی الله عنه آن را بر آورده کرد سپس به او گفت : تا این لحظه حاجت و نیازت را به یاد نداشتم از این پس هر موقع کاری داشتی به نزد ما بیا مرد از خانه ی عثمان بیرون رفت و به نزد عثمان بن حنیف رفت و به او گفت خدا خیرت دهد پیش از این نه به خودم و نه به کارم توجه نمی کرد تا این که تا اینکه در باره ی من با وی صحبت کردی عثمان بن حنیف گفت : به خدا قسم من درباره ی تو و کارت با او سخنی نگفته ام بلکه من دیدم که مردی نابینا به نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و از فقدان بینایی اش شکایت کرد ، پیامبر صلی الله علیه سلم به او گفت : آیا می توانی صبر کنی ؟ مرد گفت : ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم عصا کش و راهنمایی ندارم و دچار مشقت شده ام . پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود : برو وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و سپس این دعا را بخوان ( که پیش از این بیان شد ) عثمان بن حنیف گوید : به خدا قسم هنوز نرفته بودیم و مشغول صحبت بودیم که آن مرد بر ما وارد شد گویی که هرگز نابینا نبوده است . ( الترغیب و الترهیب - منذری 1 /473. نگاه : المعجم الصغیر اثر طبرانی . اما شیخ آلبانی گوید : این حدیث ضعیف و موقوف است )

    این حدیث دلیل بر جواز توسل به شخص فوت شده و مخاطب ساختن رسول الله صلی الله علیه و سلم است در زمانی که رحلت کرده به این دلیل که در متن دعا عبارت یا رسول الله آمده است .

    مسلما این نوع توسل مشروط به این است که توسل کننده معتقد به تاثیر شخص مخاطب در جهان هستی نباشد و آن گونه که مختص خداوند است مورد خطاب و دعا واقع نگردد .

    ب - امام ابن تیمیه توسل به شخص فوت شده را جایز ندانسته است به دو دلیل :

    دلیل اول : گوید در حضور پیامبر صلی الله علیه و سلم کسی که او را پرستش ننموده است و انبیا و صالحان تا زمانی که در قید حیات بوده اند کسی را که در حضور آنان به ایشان شرک می ورزید رها نمی کردند تا اینکه وی را از آن عمل شرک آمیز ممانعت و حتی تنبیه می کردند این ممانعت به خاطر بیم از عقیده ی شرک آمیز به کسی بوده که به وی توسل می شوند .

    پاسخ دلیل اول ابن تیمیه : اگر توسل کننده برای کسی که به او متوسل شده اثر و تاثیری قائل باشد این نوع عقیده مسلما شرک است چه نسبت به شخص زنده باشد یا نسبت به کسی که فوت کرده است اما این باور که توسل به صالحان تا زمانی که در قید حیات اند مانعی ندارد چون اگر کسی به آنان شرک ورزد ایشان وی را از آن منع نموده و باز می دارند با توسل به شخص زنده ای که غایب و دور است قابل نقض می باشد زیرا بنابه رای امام ابن تیمیه شخص غائب چون زنده است توسل به او جائز می باشد در حالی که چنین شخصی به علت دوری و غیبت نمی تواند از توسل کننده ای که معتقد است که آن متقی نیز مانند خداوند موثر و اثر گذار است را ارشاد و منع نماید بنابراین صرف زنده بودن برای جواز توسل اصلی کلی و عام نیست.

    پس اولی و درست تر این است که در توسل مشروط بین مرده و زنده فرقی نباشد چون در حقیقت به ذات و خود شخص ، توسل نمی شود بلکه به صفتی که دارد توسل می شود که همان صلاح و پرهیزگار یا همان جاه و مقام او در نزد خداوند است و در این مورد بین زنده و مرده تفاوتی وجود ندارد اما لازم است تاکید کرد و به توسل کننده آموخت که برای کسی که به او توسل می کند هیچ اثر و تاثیری قائل نشود خو اه زنده باشد یا فوت کرده باشد بلکه فقط نیازش را از خداوند درخواست نماید به این صورت که پرهیزگاری یا صلاح و جاه و مقام پیامبر صلی الله علیه و سلم یا فلان ولی را صرفا واسطه قرار دهد همین و بس .

    دلیل دوم ابن تیمیه : امام ابن تیمیه استدلال کرده است به حدیث عباس رضی الله عنه و گوید : این که عمر رضی الله عنه به پیامبر صلی الله علیه و سلم توسل نکرد به این دلیل بود که حضرت صلی الله علیه و سلم رحلت نموده از این رو به عمویش عباس که زنده بود توسل کرد .

    پاسخ به دلیل دوم ابن تیمیه

    الف – عمر رضی الله عنه به هنگام توسل به عباس نگفت که ما امروز با توسل به عباس بن عبدالمطلب از خداوند درخواست بارش باران می کنیم بلکه گفت : با توسل به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم طلب باران می کنیم پس شان و منزلت عباس بدین خاطر بوده که عموی پیامبر صلی الله و علیه و سلم است که همیشه بعد از مرگش نیز باقی خواهد ماند تا آن جا که عمویش نیز از آن برخوردار می گردد و گرنه عمر و عثمان و علی رضی الله عنهم همراه با کسانی بودند که جهت نماز باران آمده بودند و بی تردید آنان از عباس افضل و برتر بودند در حالی که عمر به ایشان توسل ننمود و به دعای خود نیز صرفا اکتفا نکرد بلکه به کسی توسل نمود که حرمت و عزتی از جانب رسول خدا صلی الله علیه و سلم دارد .

    ب- این که عمر رضی الله عنه به پیامبر صلی الله علیه و سلم توسل ننمود به این دلیل نبود که حضرت صلی الله علیه و سلم فوت کرده بود بلکه به این دلیل بود که سنت این است که به شخص صالحی که همراه با دعا کنندگان است توسل شود هر چند که در میان آنان کسی باشد که صالح تر و فاضل تر است اما همراه آنان نیست از این رو عمر رضی الله عنه با توسل به عباس در خواست باران کرد زیرا او عموی پیامبر صلی الله علیه و سلم و همراه آنان بود نه به این دلیل که زنده بود . و تعجبی هم ندارد زیرا سنت این است که همراه با پیران و بچه ها و حتی حیوانات به صحرا برویم تا شاید خداوند به خاطر آنها هم که شده باران نازل کند در حالی که خداوند به حال همه داناتر است خواه به همراه دعا کنندگان باشند یا نباشند .

    ج- اگر مناط و معیار توسل را زنده بودن شخص بدانیم بنا به احادیث صحیح ر سول خدا صلی الله علیه و سلم در قبر برزخی اش زنده بوده و حیاتی برزخی دارد .

    من از این اختلاف و تفرقه ای که توسط این عالم جلیل القدر ایجاد شده تجب می کنم در صورتی که توسل کننده برای که به او متوسل شده تاثیر قائل نباشد خواه زنده باشد یا فوت کرده باشد زیرا توسل مورد قبول اکثریت علما توسل به صفات شخص است نه به ذ ات و وجود او . و همان طور که بیان شد صرف زنده بودن شخصی که به او توسل می شود نمی تواند ضابطه و معیاری برای جواز توسل باشد و یا مانع از موثر دانستن او گردد چون گاهی شخص زنده ای که غایب و دور است و به وی توسل شده نمی تواند مانع کسی شود که او ر ا موثر در در امور جهان می داند .

    ابن تیمیه رحمه الله تعالی حدیث عباس رضی الله عنه را به گونه ای تاویل نموده که متن حدیث آن را بر نمی تابد وی چنین گفته است : صحابه به رسول خدا صلی الله علیه و سلم توسل می کردند و بعد از پیامبر صلی الله علیه و سلم به عمویش عباس و سایر صالحان متوسل می شدند آنان در واقع به دعا و شفاعت حضرت صلی الله علیه و سلم توسل می نمودند همانگونه که در حدیث صحیح آمده است که عمر رضی الله عنه برای بارش باران به عباس توسل نمود و گفت : خداوندا ما به واسطه ی پیامبرمان صلی الله علیه و سلم به تو متوسل می شدیم که باران را بر ما نازل فرمایی و حال به تو پناه آورد ه ایم به واسطه ی عموی پیامبرمان پروردگارا باران را بر ما نازل فرما ، راوی گوید باران نازل شد .

    بنابراین بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و سلم به عباس توسل می کردند به همان گونه که به پیامبر توسل می نمودند یعنی به دعا و شفاعت او متوسل می شدند .))

    همچنین حدیث مرد نابینا را بعد از اینکه صحیح دانسته است این گونه تاویل نموده است (( مرد نابینا از پیامبر صلی الله علیه و سلم درخواست نمود و حضرت هم فرمود که او خود به درگاه خداوند دعا کند و با توسل به پیامبر صلی الله علیه و سلم از خداوند بخواهد که شفاعتش در حق وی قبول کند و این مانند توسل صحابه به حضرت است که همان توسل به دعا و شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و سلم بوده است ))

    خواننده ارجمند : شما متن دو حدیث در اختیار دارید آن را دوباره بخوانید ظاهر حدیث مرد نابینا این است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به او فرمود که توسل به او کند و نفرمود که از خداوند بخواه که شفاعتم را در حق تو قبول نماید چون رسول خدا صلی الله علیه و سلم دعایش زودتر از مرد نابینا اجابت می شد و اگر دعا می کرد خداوند قبل از دعای مرد نابینا آن را اجابت می نمود و مرد نابینا به این قصد به نزد حضرت آمد و درخواست دعا کرد ولی پیامبر صلی الله علیه و سلم برای او دعا نکرد بلکه فرمود که دو رکعت نماز بخواند و خود او دعا کند پس اگر دعای مرد نابینا این بود که خداوند شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و سلم را در حق او بپذ یرد در حالی که حضرت مستجاب الدعوه بود آن را از پیامبر صلی الله علیه و سلم درخواست نمی کرد بلکه پیش از این که آن را از پیامبر بخواهد خود دعا می کرد .

    و مسلما اعتقاد به اینکه دعای رسول خدا صلی الله علیه و سلم برای مستجاب شدن نیازی به دعای دیگران ندارد امری است واجب و ضروری چون دیگران از نظر شرافت و فضیلیت و رتبه کمتر از پیامبرند صلی الله علیه و سلم .

    امام ابن تیمه رحمه الله تعالی معتقد است که توسل به انبیا و صالحان در زمان حیاتشان در واقع همان توسل به ایمان و محبت و دوستی آنان می باشد . می گوییم : حصول این امور با شخص فوت شده نیز ممکن می باشد چون ایمان و محبت و دوستی آنان بعد از مرگ هم باقی است پس چه مانعی دارد که بعد از مرگشان به آنان متوسل شویم همان طور که در حال حیات به ایشان توسل می کنیم ؟در کتاب الفتاوی می گوید : (( توسل به پیامبران همان توسل به ایمان آنان و اطاعت از ایشان و محبت و دوستی آنان است مانند صلوات و سلام بر آنان و یا توسل به دعا و شفاعت ایشان ، اما خود آنان در تحقق درخواست توسل کننده هیچ نقش و تاثیری نارند . و اگر در نزد خداوند منزلتی عالی و شرافتی عظیم دارند به سبب اکرام و احسان و فضل خداوند است و در توسل چیزی نیست که اقتضای اجابت دعای آنان را کند جز این که یا به موجب سببی از جانب توسل کننده است مانند ایمان و اطاعت از پیامبران و یا به موجب سببی از جانب پیامبران است مانند دعا و شفاعت ایشان در حق توسل کننده پس به این دو چیز می توان توسل نمود ( الفتاوی ، ابن تیمیه ،  27 / 133)

    منبع : بدعت به معنی دقیق اسلامی آن ، تالیف دکتر عبدالملک عبدالرحمن السعدی ، با ترجمه مریوانی ، ص 73-78.