• مقالات

    حکم احتفال به میلاد پیامبر صلی الله علیه و سلم / شیخ سیف علی عصری با ترجمه عبدالله محمد دریایی

    نوشته شده در تاریخ : پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۶

    احتفال شامل تلاوت قرآن ، قرائت سیرت ، مدح پیامبر علیه الصلاة و السلام ، اطعام طعام و شایع گرداندن سلام است این مراسم مولود خوانی است

    دوستان حضورتان را در این جلسه خوش آمد می گویم از خداوند می خواهم ما و شما را موفق گرداند در جهتی گام برداریم که مورد رضایت و حب اوست با توجه اینکه در اواخر ماه صفر بوده و قلوبمان مشتاق فرا رسیدن ماه ربیع ماه انوار الهی است ماه میلاد پیامبر صلی الله علیه و سلم . می خواهیم در این جلسه یک مساله ی شرعی که در موردش مناقشات فراوانی است را مورد بحث قرار دهیم ، مساله ای که سایت های انترنتی و چه بسی کانال ماهواره ای و تلویزیونی بسیار به آن مشغولند و آن موضوع : حکم جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر صلی الله علیه و سلم است . در این مناسبت دوست داریم این موضوع را بررسی کرده و برخی از جهت های آن را آشکار سازیم این موضوع ، مناقشات فراوانی در موردش مطرح است قبل از اینکه وارد موضوع گردم ابتداءا مناسب می بینم که دو قول را ذکر کنم اگرچه در اثنای سخنانم هم این دو قول را خواهم آورد اما دوست دارم اولین چیزی را که می شنوید این دو سخن باشد قول اول مربوط می شود به یکی از بزرگان و ائمه ی سلف فقیهی از بزرگترین فقهای اسلام و یکی از بزرگترین محدثین ، امام شافعی رحمه الله که در روایتی که ابونعیم از ایشان دارد می گوید : بدعت دو نوع است : بدعت محمود و بدعت مذموم ، سپس طریقه ای که رهنمونمان می سازد تا تمایز بین ایندو را بدانیم به ما نشان می دهد ، ادامه می دهد : آنچه موافق سنت باشد ، بدعت محموده است و آنچه مخالف آن باشد ، پس مذموم است بنابراین هر چیز جدیدی را رد نکرده و هر چیز جدیدی را نمی پذیریم بلکه آن را گرفته و در میزان شرع می گذاریم اگر قواعد و عمومات شرع دال بر آن بود که این امر نیکوست آن را پذیرفته و در غیر این صورت رد می نماییم این قاعده ی طلایی ، سلفیه و فقهی است که از نصوص کتاب و سنت گرفته شده است هرگز با سخن پیامبر صلی الله علیه و سلم در تضاد نیست که فرموده اند هر بدعتی گمراهی است که تفصیل آن خواهد آمد . همچنین در روایتی که بیهقی در مناقب الشافعی از ایشان روایت می کند آمده است که امور جدید دو نوع است آنچه که ایجاد شود و مخالف قرآن یا سنت یا اثر و یا اجماع باشد پس آن بدعت و گمراهی است اما آنچه از امور نیک ایجاد گردد و مخالف هیچکدام از اینها نباشد پس آن امر جدید غیر مذموم است این قول بیهقی در مناقب الشافعی و ابو نعیم در الحلیة و ابن تیمیه در کتاب درء التعارض العقل و النقل ذکر کرده است . ابن تیمیه می گوید : این کلام یعنی کلام شافعی و مانندش بیهقی در المدخل  با اسناد صحیح روایت کرده است این اولین سخن بود که مربوط به امام شافعی است . می رسیم به سخن دوم که مربوط است به امام بزرگ ، ولی از اولیاء الله ، انسان صالحی از صلحاء ، فقیهی از فقهاء ، محدثی از محدثین ، سخن یحیی بن شرف نووی رحمه الله تعالی ، ایشان می گوید : سخن پیامبرعلیه الصلاة والسلام که فرموده اند : هر بدعتی گمراهی است این عامی مخصوص است ما عامی داریم که مقصود از آن عام بوده و عامی داریم که مقصود  از آن خاص است و عامی مخصوص داریم این اصطلاحات علمی دقیق بوده که در کتب اصول فقه موجود است ما نمی خواهیم این اصطلاحات را توضیح دهیم چرا که اگر وارد این مبحث شویم وقت این جلسه را خواهد گرفت امام نووی می گوید : این عامی است مخصوص که مراد از آن غالبیت بدعت هاست نه تمامی  آنها . اهل لغت می گویند : بدعت آن چیزی است مانندی در گذشته نداشته باشد علماء ابراز می دارند : بدعت پنج نوع است : واجب ، مندوب ، حرام ، مکروه و مباح و برای هر کدام مثال هایی را ذکر می کنند . این سخنی است که نووی می گویند و آیا بر بدعت شرعی مصداقیت می یابد یا بر بدعت لغوی ؟ قطعا بر بدعت شرعی چرا که اگر مقصودشان بدعت لغوی بود دیگر نیازی نبود که بگوید حدیث عامی مخصوص است درسته یا نه ؟ اگر مقصودشان بدعت لغوی بود دیگر نیازی نبود که حکم کند حدیث عامی مخصوص است چرا که پیامبر علیه الصلاة والسلام به اعتبار پیامبر و رسول و مبلغ بودن از جانب خداوند سخن می گوید نه به این اعتبار که مفسر لغوی است و لذا وقتی پیامبر علیه الصلاة والسلام می فرمایند : هر بدعتی گمراهی است امام نووی می گوید این حدیث از جمله عام مخصوص است و وقتی بدعت شرعی پنج نوع است و ممکن است بدعتی باشد که واجب است حالا چگونه می تواند هم بدعت باشد و هم شرعی به این معنا که شریعت آن را آورده است ؟ خوب وقتی شریعت آن را تقریر کرده باشد در این صورت دیگر بدعت نیست اما جواب این اشکال بدین صورت است که از جهتی  شرعی نامیده شده و از جهت دیگر وصف بدعت را با خود دارد پس دارای دو جهت است بدعت از آن جهت که صورت انجام شده ماثور نبوده و در شرع وارد نیست و از این جهت شرعی است که وقتی ما مثلا به این نوع تعبد یا این نوع اقوال و افعال نگریسته و در آن دقیق شده و بررسی کنیم مشاهده می نماییم که زیر نص عامی وارد می شود پس برای صورت آن دلیلی خاص نیست اما این امر جدید و این بدعت مستحدثه زیر یک اصل عام قرار می گیرد و لذا آن امر مقبولی است چرا که زیر نص عام مندرج است اگر شخصی بگوید من  آن را بدعت نمی نامم چرا که زیر نص شرعی و عموم و مصلحت وارد می شود من آن را بدعت نمی نامم بلکه آن را سنت و امر مستحب می دانم در این صورت اختلاف لفظی است چرا که وقتی این امر را در نظر می گیریم شخصی آن را بدعت شرعی نامیده و دیگری آن را سنت شرعی می نامد و اختلاف تنها لغوی است چه کسانی گفته اند که بدعت چند نوع است قطعا گمراهان نگفته اند متاسفانه ما در زمانه ای هستیم که دقت و علم و ضابطه مند بودن سخن کم شده است شخص حساب شده سخن نمی گوید برخی می گویند افرادی که بدعت را به دو نوع قبیح و حسن تقسیم کرده اند سخنشان با گفتار پیامبر علیه الصلاة و السلام در تضاد بوده و مخالف شریعت خداوند هستند و می خواهند بدعت را ترویج دهند ای فلان ، به خودت رحم کن کسی که قائل به این تقسیم بندی است عابدی گوشه گیر و منزوی که حکم شرعی را نفهمد ، نیست کسانی که معتقد به این امرند بزرگانی هستند که برخی از سخنانشان را ذکر خواهیم کرد بایستی به درستی گوش داده و با قلبی آگاه توجه نماییم بنابراین بدعت چندین نوع است . به مولد نبوی شریف می رسیم و در این زمینه سخن گفته و بعد از آن مساله ای را در مورد بدعت ذکر خواهیم نمود آنجا که اعتراض به نسبت مولد نبوی را پاسخ خواهیم گفت اولا مقصود از مولد چیست ؟ مقصود از مولد النبی ظهور پیامبر صلی الله علیه و سلم به این دنیا و متحول گرداندن آن و بیان این مطلب که خداوند با بعثت ایشان مخلوقات را گرامی داشته است می باشد پس آن نعمتی رهنمون گر و رحمتی بس عظیم است و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم ولادت ایشان در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است اینکه پیامبر علیه الصلاة والسلام در روز دو شنبه تولد یافته اند هیچ اختلافی در آن نیست و اینکه تولدشان در ماه ربیع الاول است هم هیچ اختلافی در آن نیست و تنها یک قول بسیار ضعیفی وجود دارد که در ماه رمضان متولد شده اند که این سخنی است که بدان توجه نمی شود اینکه در روز دوشنبه و ماه ربیع الاول متولد شده اند اینها ازمسلمات هستند پس اختلاف کجاست ؟ اختلاف در این است که در چه روزی از ماه ربیع الاول متولد شده اند برخی گفته اند در دوم ربیع الاول متولد شده است و برخی دیگر تولدشان را در هشتم و برخی دیگر تولدشان را در اولین دوشنبه از ربیع الاول دانسته اند این سه قول است و مشهورترین قول نزد مورخان و اهل سیرت دوازدهم ربیع الاول است این مقصود از مولد النبی است حالا منظور از جشن گرفتن به مناسبت میلاد پیامبر چیست ؟ اولا معنی کلمه احتفال یعنی اهتمام ورزیدن پس احتفال به نسبت یک چیز یعنی اظهار اهتمام ورزیدن و مزیت قائل شدن برای آن چیز لذا مقصود از احتفال یعنی اهمیت قائل شدن به میلاد پیامبر علیه الصلاة والسلام  و به عبارت دیگر یعنی وقتی شخص در این مناسبت قرار گرفت از کنار آن عبور نکند به مانند عبور کردنش از کنارمسائل بی اهمیت . بلکه به این مناسبت اهتمام ورزیده و آن را تعظیم نماید پس مقصود از  احتفال یعنی اظهار اهتمام و رغبت و محبت در این مناسبت. خوب دلیل بر این اهتمام چیست ؟ اهمیت دادن به میلاد پیامبر علیه الصلاة والسلام در شرع مقرر شده و شایسته نیست در آن اختلافی وجود داشته باشد وتنها ممکن است در اهتمام به میلاد النبی با روش معهوده و مرسومه امروزی اختلاف باشد اما اهمیت قائل شدن به زمان میلاد پیامبر صلی الله علیه و سلم شایسته است در آن اختلافی نباشد چرا ؟ چون وقتی از پیامبر علیه الصلاة و السلام در مورد روزه ی روز دوشنبه پرسیده شد که در حدیثی صحیح وارد است که چرا این روز را روزه می گیری ای رسول خدا ؟ فرمودند : آن روز تولد من است یعنی من به این روز اهمیت داده و روزه گرفته و خداوند را در آن عبادت می کنم چون این روز سالروز تولد من است آیا بالاتر از این سخن حبیبمان علیه الصلاة و السلام سخنی وجود دارد ؟ آیا بعد از این توضیح ، توضیحی دیگر لازم است ؟ فرمودند : من به این روز اهمیت داده و روزه می گیرم چون در این روز متولد  شده ام پس خود روزه گرفته و دیگران را هم تشویق به روزه گرفتن کرد چرا که تنها میلاد ایشان نیست بلکه آن رحمتی فراگیر و بزرگ برای امت است و لذا ما را به روزه ی این روز راهنمایی کردند و لذا آن روز عظیمی است روزی عظیم و دارای فضل و برتری آیا شایسته است انسان به آن اهمیت داده و مورد توجه قرار دهد یا اینکه بدون هیچ عنایتی از کنارش بگذرد ؟ کلیه ی علماء قائلند که اگر روزی دارای فضیلت و مزیتی باشد شایسته است غنیمت شمرده شود و الا چه فائده ای دارد که روزی دارای فضیلت و عظمت وجلالت باشد در حالی که من بی خیال نشسته و تنها مشاهده کنم که وارد شده و خارج می گردد و هیچ طاعتی از طاعات را انجام ندهم ؟ پس فضیلت ذاتی آن چه فائده ای دارد ؟ هیچ عالمی قائل نیست که به مناسبت های داری فضیلت اعتنا و توجه نشود هیچ  عالمی چنین نگفته است . توجه شما را به سخن عالم و مفسر بزرگ عمر بن علی الدمشقی حنبلی در کتاب تفسیرش اللباب جلب می کنم ایشان می گوید : فضیلت زمان به خاطر کثرت وقوع فضائل در آن است . امام رازی می گوید : لیلة القدر به این نام نامیده شده است چون نزد خداوند دارای قدر و شرف عظیم است و قطعا این منزلتش به خاطر ذات زمان نیست چرا که زمان در ذات و صفات یکی است و لذا نمی تواند ذاتا زمانی بر زمان دیگر افضلیت داشته باشد بنابراین شرف و قدرش به خاطر آن است که امور شریف که دارای منزلتی عظیم است در آن رخ داده است پیامبر علیه الصلاة و السلام در حدیثی می فرمایند : همانگونه که طبرانی در معجم الکبیر روایت کرده و هیثمی می گوید اسنادش صحیح است  ، پیامبر می فرمایند : در زمانه تان کارهای نیک انجام دهید و در معرض نفحات خداوندی قرار گیرید چرا که خداوند عطا و بخشش هایی دارد که هر کسی از بندگانش را که بخواهد در معرض آنها قرار می دهد و از خداوند بخواهید که عورات شما را پوشانده و در امانتان قرار دهد. خویشتن را در معرض نفحات الهی قرار دهید روز تولد پیامبر صلی الله علیه وسلم روز عظیمی است که عطایی از عطایای الهی است و ما باید خویشتن را در معرض آن قرار دهیم و این نوع غنیمت شمردن و اهتمام ورزیدن سنتی از سنت های نبوی است در حدیث متفق علیه وارد شده است که وقتی پیامبر علیه الصلاة و السلام وارد مدینه شد اهالی مدینه را مشاهده کرد که روز عاشورا را روزه می گیرند پس علت را از آنها پرسید ؟ گفتند : آن روزی است که خداوند موسی را نجات داده است و ما به خاطر شکرگزاری این روز را روزه می گیریم پیامبر علیه الصلاة و السلام فرمودند : من اولی تر به موسی از شما هستم پس روزه گرفته و بدان امر فرمود چرا پیامبر علیه الصلاة و السلام این روز را روزه گرفت بخاطر شکرگزاری به علت نجات پیامبر خدا موسی علیه السلام .آیا نبی خدا موسی در روزی که رسول الله به مدینه هجرت کرد نجات یافت ؟ خیر صدها سال قبل نجات یافته بود اما با این وجود پیامبر این روز را روزه گرفت و به روزه گرفتنش دستور داد می پرسیم روزی که موسی از دست فرعون نجات یافته بوده عظیم تر و بزرگتر است یا روزی که خداوند ، محمد این نعمت عظیم و رحمتی بزرگ را به جهانیان عنایت فرمود قطعا میلاد پیامبر علیه الصلاة و السلام بسی بزرگترو عظیم تر بوده و شایسته تر به عنایت و اهتمام می باشد امام ابن رجب رحمه الله تعالی می گویند : بدان که چند برابر شدن پاداش دارای  اسبابی است از جمله ی آنها : شرف مکانی که عمل در آن انجام می شود مانند حرم و شرف زمان مانند ماه رمضان و دهه ی ذی حجه . بنابراین شایسته است یک شخص عاقل به شرف زمان و مکان اهمیت دهد ، سپس امام ابن رجب در لطائف المعارف می گوید : اما در ماه رمضان خصوصا در شب هایی که وجود لیلة القدر در آن محتمل است یا در مکه برای غیر اهل آن مستحب است که برای غنیمت شمردن مکان و زمان در آنها قرآن زیاد تلاوت شود و این قول احمد و اسحاق و غیره می باشد و عمل دیگر ائمه هم دال بر آن است اما احتفالی که ما از آن سخن گفته و منظور می داریم کدام است ؟ احتفالی که مقصودمان آن است و در موردش سخن گفته و علماء بدان پرداخته اند حالتی خاص است اینکه مردم اجتماع کنند چه در شب میلاد آن حضرت علیه الصلاة و السلام باشد و چه درسایر شب ها که در آن خداوند را به خاطر میلاد پیامبر علیه الصلاة و السلام شکرگزاری نماییم پس در مجلسی جمع شده و با قرآن آغاز می کنند و یکی از افراد داستان میلاد شریف پیامبر را خوانده و برخی هم اناشیدی می سرایند سپس صاحب دعوت که مردم را به خانه خود یا جایی دیگر دعوت کرده است اقدام به غذا دادن به حاضرین می کند لذا احتفال شامل تلاوت قرآن ، قرائت سیرت ، مدح پیامبر علیه الصلاة و السلام ، اطعام طعام و شایع گرداندن سلام است این مراسم مولود خوانی است